لغتنامه

معنی کلمه تحمیل چیست؟ مترادف و متضاد آن

معنی کلمه تحمیل چیست؟ مترادف و متضاد آن

برای اطلاع از معنی کلمه تحمیل با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی تحمیل

کلمه تحمیل در زبان فارسی به معنای وادار کردن کسی به انجام کاری برخلاف میلش، باربردوش کسی نهادن و کاری بزوربرنهادن است. به عبارتی، زمانی که چیزی یا کاری را به زور یا اجبار به کسی بقبولانند، می‌گوییم “تحمیل شده است”

مثال:

او تلاش کرد نظر خود را به دیگران تحمیل کند.

آن تصمیم بدون تحمیل و با رضایت کامل گرفته شد.

من خودمو بهت تحمیل نمیکنم. (یعنی من نمی‌خواهم تو را مجبور کنم که حضور یا رابطه با من را بپذیری. اگر نمی‌خواهی، اصراری نمی‌کنم.)

تحمیلی یعنی چه؟

کلمه تحمیلی صفت است و یعنی چیزی که با زور، اجبار یا بدون رضایت تحمیل شده باشد؛ اجباری، غیر داوطلبانه.

مترادف تحمیل

اجبار، زور، الزام، وادارسازی، واداشتگی

متضاد تحمیل

  • اختیار
  • آزادی
  • پذیرش داوطلبانه
  • انتخاب
  • رضایت

تحمیل به انگلیسی

  • enforcement
  • exaction
  • Impose
  • Dictate

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *