لغتنامه
معنی کلمه شباب و مفرد آن
برای اطلاع از معنی کلمه شباب با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی شباب در لغتنامه دهخدا
شباب کلمهای عربی بهمعنای جوانی، جوانمردی و دوران جوانی میباشد.
مثال: روزگار شباب گذشت و پیری فرا رسید.
معنی شباب در فرهنگ فارسی
دوران جوانی؛ نیروی جوانی؛ جوانمردی.
معادل فارسی: جوانی
تلفظ شباب
/SabAb/
شَباب
مفرد شباب
در زبان عربی، شَباب جمع کلمه شابّ است.
شابّ = جوان (مفرد)
شَباب = جوانان
روزگار شباب یعنی چه؟
اصطلاح روزگار شباب بهمعنای دوران جوانی است؛ دورانی که فرد در اوج نیروی جسمی و نشاط روحی خود قرار دارد.
معنی شباب به انگلیسی
adolescence
dawn
day
prime