برای اطلاع از معنی کلمه عتاب با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی عتاب در لغتنامه دهخدا
خشم گرفتن، ملامت کردن
معنی عتاب در فرهنگ فارسی
عتاب واژهای عربی است که معانی مختلفی دارد، از جمله:
- سرزنش کردن با لحنی ملایم و دوستانه: این معنی رایجترین معنای عتاب است. زمانی که کسی را عتاب میکنیم، به او نشان میدهیم که از رفتار او ناراضی هستیم، اما هنوز او را دوست داریم و به او احترام میگذاریم.
- توبیخ کردن: عتاب گاهی اوقات به معنای توبیخ کردن نیز به کار میرود، به خصوص زمانی که با لحنی جدی و قاطع بیان شود.
مترادف عتاب
سرزنش، ملامت، شماتت، پرخاش، خشم
متضاد عتاب
تشویق، تمجید، تحسین، تکریم، تجلیل، تقدیر
تلفظ عتاب
عِتاب
/~etAb/
معنی عتاب و عقاب
عتاب و عقاب دو واژه عربی هستند که معانی مجزا و در عین حال مرتبط با یکدیگر دارند:
- عتاب: سرزنش کردن، توبیخ کردن
- عقاب: مجازات، کیفر، تنبیه
تفاوت عتاب و عقاب:
- شدت: عتاب معمولاً با لحنی ملایم و دوستانه بیان میشود، در حالی که عقاب با شدت و قاطعیت بیشتری همراه است.
- هدف: هدف از عتاب، اصلاح و راهنمایی فرد خاطی است، در حالی که هدف از عقاب، تنبیه و مجازات اوست.
- احساس: عتاب معمولاً با احساس دلسوزی و محبت همراه است، در حالی که عقاب با احساس خشم و تنفر همراه است.
رابطه عتاب و عقاب:
عتاب و عقاب دو مرحله از یک فرآیند تربیتی هستند. عتاب اولین قدم است که با هدف اصلاح و راهنمایی فرد خاطی برداشته میشود. اگر عتاب مؤثر نباشد، ممکن است نوبت به عقاب برسد.
در آموزههای دینی، بر استفاده از عتاب قبل از عقاب تأکید شده است. چرا که عتاب با لحنی ملایم و دوستانه، بیشتر مورد قبول فرد خاطی قرار میگیرد و احتمال اصلاح او را افزایش میدهد.
عتاب آمیز یعنی چه؟
عتابآمیز صفت مشتق شده از عتاب است که به معنای سرزنش کردن با لحنی ملایم و دوستانه است. بنابراین، عتابآمیز به معنای سرزنشآمیز با لحنی ملایم و دوستانه است. اما میتوان صفت تعجب را نیز برای این جمله به کار برد. به معنی سرزنش همراه با تعجب برای کسی که انتظار انجام کاری از او نمیرود.
معنی عتاب و خطاب
خطاب به معنای سخن گفتن با کسی، مخاطب قرار دادن کسی و به کسی امر یا نهی کردن است.
بنابراین معنی عتاب و خطاب یعنی سرزنش کردن کسی با لحن تند و با نهی کردن فرد از کاری که انجام داده است، میباشد.
عتاب به انگلیسی
exclamation
reproof
عتاب در شعر فارسی
نگار من چو ز من صلح دید و جنگ ندید
حدیث جنگ به یک سو نهاد و صلح گزید
عتابها ز پس افکند و صلح پیش آورد
حدیث حاسد نشنید و زان من بشنید
چو من فراز کشیدم بخویشتن لب او
دل حسود ز غم خویشتن فراز کشید
به وقت جنگ عتاب و خروش و زاری بود
کنون چه باید رود و سرود و سرخ نبید
در نشاط و در لهو باز باید کرد
که این دو بندگران را به دست اوست کلید
به کام خویش رسد از دل من آن بت روی
چنانکه زو دل غمگین من به کام رسید
فرخی سیستانی – دیوان اشعار – قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸