خانه / لغتنامه / معنی کلمه لاف زدن و مترادف آن
معنی کلمه لاف زدن و مترادف آن

معنی کلمه لاف زدن و مترادف آن

در این پست از لغتنامه تور دانش با معنی کلمه لاف آشنا می‌شوید.

معنی کلمه لاف

لاف یعنی دعوی زیاده‌ از‌حد، خودستایی، سخن بیهوده و گزاف

لاف زدن یعنی چه

گفتار و سخن بیهوده گفتن، خودستایی کردن غیر واقعی و به دروغ، به اغراق سخن گفتن، قپی آمدن

معنی لاف زن

خودستا، متضاهر

مترادف لاف

ادعا، گزافه گویی، دعوی، رجز، مبالغه گویی

لاف در شعر فارسی

الهی اگر این آه از ما دعوی است تو سزای آنی، اگر لاف است بجای آنی اگر صدقست وفای آنی. خدایا اگر دعوی است سُخن راست است اگر صدق است کار راست است اگر دعوی است نه بیداد است.

خواجه عبدالله انصاری

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

روی او خورشید رامش لفظ او ماه طرب
رای او دریای دانش دست او ابر سخا

زاب جود او بگردد آسیا در بادیه
زاب تیغ او بگردد در بهامون آسیا

راست چون تدبیر گردونست تدبیرش صواب
راست چون فرمان یزدانست فرمانش روا

تا درم دارد ندارد جز به بخشیدن هوس
تا عدو دارد ندارد جز بکوشیدن هوا

گر هوا را حلم او خوانی شود همچون زمین
ور زمین را طبع او گوئی شود همچون هوا

شور بخت آنکس بود کو شاه را جوید خلاف
بختیار آنکس بود کو شاه را جوید رضا

هرکه دارد ذکر کین او نیابد زو گریز
هرکه گیرد راه جنگ او نگردد زو رها

پیش روی او بسان ذره گردد آفتاب
پیش تیغ او بسان مور باشد اژدها

لاف زن خواهد که آرد در برش کردار خوب
خوی خوب شاه بس کردار خوبش را گوا

فضل و فر او فراوان جد و جود او بزرگ
سالش اندک زاد خرد این است فعل کیمیا

همت عالیش بر گردون بد آنجائی رسید
کاندر او ابدال نتواند رسیدن با دعا

چون نیای او ملک هرگز نبود اندر جهان
او بپوشیدن نیاز خلق بگذشت از نیا

رنجها بی خدمت او سر بسر باشد هدر
لفظها بی مدحت او سر بسر باشد هبا

دشمنان را هست خشم و کین و جنگش روز و شب
رنج بی راحت بد بی نیک و درد بی دوا

دوستان را هست مهر و مدح جودش سال و ماه
کام بی دام و رجا بی خوف و راحت بی عنا

چون سخن گوید جهان از مهر او گردد جوان
چون قدح گیرد بهار از چهر او گیرد بها

میر بی ثانی است اندر دانش و فرهنگ و جود
باشد آسان گفتن اندر میر بی ثانی ثنا

در بقای او است باقی عدل و فضل اندر جهان
تا جهان باقی بود بادش به پیروزی بقا

روی زرد سائلان چون لاله گرداند بلفظ
زانکه در لفظش نگنجید و نگنجد نی و لا

تا ستم هرگز نخواهد خویشتن را مستمند
تا بلا هرگز نخواهد خویشتن را مبتلا

دشمنانش را مبادا جان زمانی بی ستم
حاسدانش را مبادا تن زمانی بی بلا

قطران تبریزی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *