برای اطلاع از معنی کلمه مهلکه با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
مهلکه یعنی چه؟
مهلکه در لغت به معنای “مکان هلاکت، جای هلاک، محل نیستی و تباهی است. در اصطلاح، مهلکه به هر مکان یا موقعیت خطرناک یا هولناک گفته میشود که احتمال وقوع حادثه یا آسیب در آن زیاد است. به عنوان مثال، جنگ، زلزله، سیل، آتشسوزی، و بیماریهای همهگیر از جمله مهلکهها هستند.
مترادف مهلکه
لغزشگاه، مخاطره، ورطه، پرتگاه
تلفظ مهلکه
Mahlake
جمله با مهلکه
– آتشنشانان از مهلکه آتشسوزی ساختمان نجات یافتند.
– زلزله یک مهلکه طبیعی است که خسارات زیادی به بار میآورد.
– سیل یک مهلکه طبیعی است که جان و مال مردم را به خطر میاندازد.”
– او توانست از این مهلکه جان سالم به در ببرد.
مهلکه در شعر فارسی
خاقانیا نجات مخواه و شفا مبین
کرد شفاعت علت و زاید نجات، بیم
کاندر شفاست عارضهٔ هر سپید کار
واندر نجات مهلکهٔ هر سیه گلیم
خواهی نجات مهلکه منگر نجات بیش
خواهی شفای عارضه مشنو شفا مقیم
نفی نجات کن که نجاتی است بس خطر
دور از شفا نشین که شفائی است بس سقیم
رو کاین شفا شفا جرف است از سقر تورا
آن را شفا مخوان که شقائی است بس عظیم
قرآن شفا شناس که حبلی است بس متین
سنت نجات دان که صراطی است مستقیم
تا زین نجات جا طلبی در ره نجات
جناتبان نه جات دهد نه ره سلیم
از حق رضا طلب که شفائی است آن بزرگ
وز دین حدیث ران که نجاتی است آن قدیم
ترسم تو بس نجات تو و درد تو شفاست
ناجی راستی شوی ای باژگونه تیم
راه ابتدا خدای نماید پس انبیا
زر اول آفتاب دهد پس کف کریم
دریا به دست ابر به طفلان مهد خاک
شیر کرم فرستد و او یا در یتیم
خاقانی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
عرش را پای نه بر کرسی بود
کز قدومش به خبر پرسی بود
تا درآید به شتر گشته سوار
بود گردون شتران کرده قطار
بودش ایام به ره بنشسته
چار طاقی ز عناصر بسته
نورش از جبهه آدم بنمود
سر نهادند ملایک به سجود
نوح در مهلکه طوفانی
پشت ازو یافت به کشتیرانی
بوی لطفش به براهیم رسید
گلشن از آتش نمرود دمید
طلعتش آتش موسی افروخت
لبش احیا به مسیحا آموخت
رفت در قافله فاقه خوشی
صالح از قافله اش ناقه کشی
رخت در زاویه فقر نهاد
داد صد تخت سلیمان بر باد
درس خوان ادب او ادریس
خانه روب حرم او بلقیس
جامی