معنی و مفهوم کلمه قشاع

برای اطلاع از معنی کلمه قشاع با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی قشاع در لغتنامه دهخدا
دردی است که انسان را مأیوس سازد، گیاهی است بدون برگ که به درختان پیچد و از آنها بالا رود.
از ریشه «قشع» به معنی پوستین کهنه، خاک روبه حمام، احمق، پر شترمرغ، خیمهای از پوست، مَشک خشک، چرم خشک، ابر پراکنده رونده و گشاده و واشونده، کیسه و انبان، زنبیل، کفتار نر، گِل خشک پاره پاره گردیده و شکافته.
معنی قشاع در فرهنگ فارسی
قشاع در لغتنامههای فارسی به معنی نوعی بیماری پوستی آمده است. در برخی منابع، آن را نوعی زخم، خارش یا جوش پوستی معرفی کردهاند که معمولاً مزمن است و گاهی به سختی درمان میشود.
پراکنده کردن، دور کردن
کلمه عاشق را برعکس کنی میشود قشاع
تلفظ قشاع
/qashaa/
قِشاع
معنی قشاع: “دردی که درمان ندارد”
در برخی فرهنگها یا اصطلاحات عامیانه، قشاع به عنوان یک بیماری لاعلاج یا مزمن بهکار رفته که درمان مشخصی ندارد و به همین دلیل، مردم گاهی آن را بهصورت استعاره برای دردهای روحی یا مشکلات پایدار نیز استفاده میکنند. به این ترتیب، وقتی گفته میشود:
“قشاع است، درمان ندارد”
یعنی آن درد یا مشکل، آنقدر ریشهدار و مزمن است که چاره و درمانی برای آن وجود ندارد.
گیاه قشاع
مطابق آنچه در لغتنامه دهخدا آمده است، عشاق گیاهی است بدون برگ که به درختان پیچد و از آنها بالا رود.
به این گیاه عشقه نیز میگویند. مانند عشق که در تار و پود جان آدم پیچیده تا جایی که همه فکر و ذهن انسان را درگیر خود میکند.
معادل انگلیسی کلمه قشاع
از آنجایی که این کلمه معادل دقیق انگلیسی ندارد، میتوان فقط آن را با حروف انگلیسی نوشت.
Qashaa





