خانه / لغتنامه / معنی کلمه حشم و جمع آن
معنی کلمه حشم

معنی کلمه حشم و جمع آن

برای اطلاع از معنی کلمه حشم با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی حشم در لغتنامه دهخدا

خجل کردن، به خشم آوردن، صاحب حیای بسیار، خدمتکاران، لشکر

معنی حشم در فرهنگ فارسی

کلمه حَشَم در زبان فارسی دارای دو معنای اصلی است:

  • خدمتکاران و نوکران
  • لشکر و سپاه

در معنای اول، حَشَم به افرادی گفته می‌شود که برای خدمت به دیگری، مانند صاحب‌خانه یا حاکم، استخدام شده‌اند. این افراد معمولاً از طبقات پایین جامعه هستند و کارهایی مانند نظافت، آشپزی، حمل بار و محافظت از صاحب خود را انجام می‌دهند.

در معنای دوم، حَشَم به گروهی از جنگجویان یا افراد مسلح گفته می‌شود که برای محافظت از کسی یا چیزی، مانند حاکم، شهر یا قلعه، استخدام شده‌اند. این افراد معمولاً از مهارت‌های نظامی بالایی برخوردار هستند و برای انجام عملیات‌های نظامی، مانند جنگ یا دفاع از قلعه، آموزش دیده‌اند.

علاوه بر این دو معنای اصلی، حَشَم در برخی موارد می‌تواند به معنای زیر نیز استفاده شود:

  • جمعیت زیادی از افراد
  • مصاحبان و همراهان کسی
  • چهارپایان

جمع حشم

احشام

مترادف حشم

چهارپا، موکب، نعمت، مال، چاکران، خدمتکاران، خویشان، اقوام، وابستگان

متضاد حشم

غریبه، بیگانه

معنی خَدَم و حَشَم

ملازمان، خویشان، نزدیکان، اهل و عیال، اقوام، خدمتگزاران، چاکران، نوکران

حشم به انگلیسی

retinue

حشم در شعر فارسی

ای سرو سپاه خسرو ای ماه حشم

یک جرعه اگر از می وصلت بچشم

از خط تو چون قلم همی سرنکشم

بر آتش تیمار تو چون عود خوشم

مسعود سعد سلمان – دیوان اشعار – رباعیات

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

روز آمد و برکشید خورشید علم

شب کرد ازو هزیمت و برد حشم

گویی ز میان آن دو زلفین به خم

پیدا کردند روی آن شهره صنم

سنایی – دیوان اشعار – رباعیات

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

صف زد حشم بهار پیرامن گل

ابر آمد و پر کرد ز در دامن گل

با این همه جان نماند اندر تن گل

گر تو به چمن درآیی ای خرمن گل

انوری – دیوان اشعار – رباعیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *