معنی کلمه مستشار چیست؟ و تفاوت آن با قاضی

برای اطلاع از معنی کلمه مستشار با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی مستشار یعنی چه؟

مستشار به معنای شخصی است که به دیگران در امور مختلف مشاوره می‌دهد و راهنمایی می‌کند. مستشار می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند روانشناسی، حقوق، اقتصاد، سیاست، تجارت و غیره فعالیت کند. او با توجه به تخصص و تجربه‌ای که دارد، به افراد مشاوره می‌دهد تا مشکلات و چالش‌های خود را بشناسند و راه حل‌های مناسبی برای آن‌ها پیدا کنند.

مستشار به انگلیسی

Counselor

معنی مستشار دادگاه

مستشار دادگاه به معنای یک حقوقدان یا متخصص حقوق است که به قضات در مورد قضاوت و تصمیم‌گیری در دادگاه کمک می‌کند. مستشار دادگاه به دلیل تخصص و تجربه‌ای که در حوزه حقوق دارد، به قضات در تفسیر قوانین، بررسی مدارک و شواهد قضایی، تحلیل حقوقی و ارائه نظرات حقوقی یاری می‌رساند. هدف اصلی مستشار دادگاه این است که به قضات در اتخاذ تصمیمات قضایی صحیح و قانونی کمک کند.

تفاوت مستشار با قاضی

به طور کلی، مستشار و قاضی در نوع فعالیت، صلاحیت، نقش و قدرت تصمیم‌گیری تفاوت دارند. مستشار تنها مشاوره می‌دهد و قدرت قضایی ندارد تا تصمیمات قطعی را اعمال کند. در حالی که قاضی در دادگاه تصمیمات قضایی را اتخاذ می‌کند و قدرت قضایی را دارد.

مستشار در شعر فارسی

یار مرا عارض و عذار نه این بود
باغ مرا نخل و برگ و بار نه این بود

عهدشکن گشته‌اند خاصه و عامه
قاعده اهل این دیار نه این بود

روح در این غار غوره وار ترش چیست
پرورش و عهد یار غار نه این بود

سیل غم بی‌شمار بار و خرم برد
طمع من از یار بردبار نه این بود

از جهت من چه دیگ می‌پزد آن یار
راتبه میر پخته کار نه این بود

دام نهان کرد و دانه ریخت به پیشم
کینه نهان داشت و آشکار نه این بود

ناصح من کژ نهاد و برد ز راهم
شرط امینی و مستشار نه این بود

در چمن عیش خار از چه شکفته‌ست
منبت آن شهره نوبهار نه این بود

شحنه شد آن دزد من ببست دو دستم
سایسی و عدل شهریار نه این بود

مهل ندادی که عذر خویش بگویم
خوی چو تو کوه باوقار نه این بود

می‌رسدم بوی خون ز گفت درشتش
رایحه ناف مشکبار نه این بود

نوش تو را ذوق و طعم و لطف نه این بود
وان شتر مست خوش عیار نه این بود

پیش شه افغان کنم ز خدعه قلاب
زر من آن نقد خوش عیار نه این بود

شاه چو دریا خزینه‌اش همه گوهر
لیک شهم را خزینه دار نه این بود

بس که گله‌ست این نثار و جمله شکایت
شاه شکور مرا نثار نه این بود

مولانا