خانه / لغتنامه / معنی کلمه مشاجره و متضاد آن
معنی کلمه مشاجره و متضاد آن

معنی کلمه مشاجره و متضاد آن

برای اطلاع از معنی کلمه مشاجره با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی مشاجره در فرهنگ فارسی

مشاجره به معنای یک اختلاف یا نزاع کلامی یا فیزیکی بین دو یا چند نفر است. در بسیاری از موارد، مشاجرات بر اساس تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی رخ می‌دهند.

معنی لغوی

نزاع کردن، ستیزگری، مجداله

هم خانواده مشاجره

اختلاف، جدال، جنگ، دعوا، ستیز ، کشمکش، نزاع

متضاد مشاجره

مصالحه

مشاجره به انگلیسی

dispute

quarrel

مشاجره در شعر فارسی

باز سپید ماه که چرخ آشیان اوست

با تاب آفتاب ضمیر تو شب‌پره

طاوس بوستان فلک کرده آشیان

بر آستان قصر تو چون کبک بر دره

باد صبا بپشتی خلق تو در چمن

با شاخهای سنبل و گل در مشاجره

شیر افکنان قلب شکن را بروز رزم

رفته ز تاب خنجر تو آب حنجره

شمشیر تست جازم اصل فراعنه

کوپال تست عامل کسر اکاسره

دل گرچه هست صدرنشین بی هوای تو

در تنگنای سینه بود در مصادره

دانی که چیست این پل نه طاق ششدری

بستند بر مسیل سخای تو قنطره

خواجوی کرمانی – دیوان اشعار – صنایع الکمال

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

… ادیبی را با همسرش مشاجره شد و کار به عزم متارکه انجامید. زن گفت: طول مصاحبت به خاطر آور! گفت: بخدا سوگند جز همان ترا گناه دیگری نزد من نیست.

جماعتی گرد بهلول بودند. یکی از آن میان او را پرسید: میدانی من کیستم؟ گفت: بلی به خدا. نسبت را نیز می شناسم. تو چون دنبلان کوهی هستی نه اصلی ثابت داری نه فرعی

مخفت ای دیده چندان غافل و مست

چو هشیاران برآور در جهان دست

که چندان خفت خواهی در دل خاک

که فرموشت کند دوران افلاک

دایم دل خود به معصیت شاد کنی

چون غم رسدت خدای را یاد کنی

دنیا زتو رفته وترا دعوا ترک

گنجشک پریده را چه آزاد کنی؟

با فاقه و فقر همنشینم کردی

بی مونس و بی یار غمینم کردی

….

شیخ بهایی – کشکول – دفتر پنجم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *