در این مقاله همراه تور دانش باشید با معنی عزیمت و مترادف آن
معنی عزیمت چیست ؟
عزیمت در لغت به معنای قصد و عزم داشتن کاری یا نیت انجام چیزی را گویند.
مترادف عزیمت
عزیمت (عزیمة) ریشه عربی دارد. مترادف عزیمت عبارتاند : رهسپار، اراده، رحیل، سفر، راهی شدن، کوچ، آهنگ به راه افتادن، عازم شدن
در زبان انگلیسی
Departure: عزیمت, حرکت, کوچ, فراق,
going : رفتن, گام, وضع زمین, , عزیمت, جریان
flight : پرواز, گریز, عزیمت, مهاجرت, سلسله
determination : تعیین, عزم, تصمیم, قصد, عزیمت
intention : قصد, منظور, تصمیم,مقصود, عزم, عزیمت
outgo : مخرج, خرج, خروج, عزیمت هزینه
resolution : حل, دقت, رفع, تصمیم, عزیمت
عزیمت در شعر فارسی
مولانا
من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او
که مست و بیخودم از چاشنی محنت او
اگر چو چنگ بزارم از او شکایت نیست
که همچو چنگم من بر کنار رحمت او
ز من نباشد اگر پردهای بگردانم
که هر رگم متعلق بود به ضربت او
اگر چه قند ندارم چو نی نوا دارم
از آنک بر لب فضلش چشم ز شربت او
کنون که نوبت خشم است لطف از این دست است
چگونه باشد چون دررسم به نوبت او
اگر بدزدم من ز آفتاب ننگی نیست
چه ننگ باشد مر لعل را ز زینت او
وگر چو لعل ندزدم ز آفتاب کمال
گذر ز طینت خود چون کنم به طینت او
نه لولیان سیاه دو چشم دزد ویند
همیکشند نهان نور از بصیرت او
ز آدمی چو بدزدی به کم قناعت کن
که شح نفس قرین است با جبلت او
از او مدزد به جز گوهر زمانه بها
اگر تو واقفی از لطف و از سریرت او
که نیست قهر خدا را به جز ز دزد خسیس
که سوی کاله فانی بود عزیمت او
دریغ شرح نگشت و ز شرح میترسم
که تیغ شرع برهنهست در شریعت او
گمان برد که مگر جرم او طمع بودهست
نه بلک خس طمعی بود آن جریمت او