برای اطلاع از معنی کلمه امثال با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی امثال در لغتنامه دهخدا
معنی امثال در فرهنگ فارسی
(اسم) جمع مَثَل به معنی داستانها.
مترادف امثال
امثال من امثال تو
امثال به انگلیسی
resembling
like
parallel
as
akin
same
امثال در شعر فارسی
برآمد یکی آرزو ملک را
که بود اندر آن آرزو سالها
که دست وزارت به صدری رسید
که گیرد سعود از رخش فالها
از این پیش بیرای او مملکت
چنان بد که بیروح تمثالها
ابوالقاسم آن کز فلک قسم اوست
چه تعظیمها و چه اجلالها
چو دندان کند تیز مر کلک را
شود فتنه را کند چنگالها
بدو چرخ از این پس تلافی کند
اگر پیش از این کرد اخلالها
وگر داشت بیداد حال نکو
از این پس بگردد ورا حالها
علی الجمله او در زبانهای خلق
نباشد جز این بیت از امثالها
ابوالفرج رونی – دیوان اشعار – مقطعات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
راحتی دارم بر منتخب الدین بثنا
صلت فاخر چونانکه بود از بر من
زانکه از نظم ثنای وی و امثال ویست
نان و آب و زر و سیم و خز و برد و بز من
هرکه در من کند از دیده اعزار نظر
اوست مامون من و معتصم و معتز من
دارد آن صدر هنرپیشه که در بیشه نظم
هست هر شاعر چون شیر شکاری بز من
قصب سی گری آنکسس برد از من که بشعر
همبری باشد بر سی گز او سی گز من
شعر من اطلس و خزاست و تو آری در بزم
زند پیچی عوض اطلس و جای خز من
مدت شش مه از آن شعر مطول که گذشت
بایدش خواندن این قطعکک موجز من
صلتی در خور آن شعر فرستند و رنی
شعر من باز فرستند نه ازو نه ز من
پس از این قطعه شیرین ترش انشاء الله
خامئی ناید از این خاطر سوداپز من
سوزنی سمرقندی – دیوان اشعار – هزلیات