معنی و مفهوم کلمه فارغ

واژه «فارغ» از جمله کلماتی است که در زبان فارسی کاربرد گستردهای دارد و در متون ادبی، مذهبی و محاورهای به معانی گوناگون به کار میرود. در ادامه، معانی این واژه در منابع مختلف و کاربردهای آن را بررسی میکنیم.
معنی کلمه فارغ در لغتنامه دهخدا
در لغتنامه دهخدا، «فارغ» به معنی آزاد، رها، بینیاز، آسوده، تمامشده و بیکار آمده است. همچنین به کسی گفته میشود که کاری را به پایان رسانده یا از قید و بند چیزی رها شده باشد.
نمونه از متون کهن:
> “دل فارغ از غم و جان فارغ از رنج.”
معنی کلمه فارغ در فرهنگ فارسی
در فرهنگ فارسی معین و عمید نیز، «فارغ» به معنای آزاد از کار یا اندوه، آسوده، بیدغدغه، تمامشده آمده است.
بهعنوان مثال:
– «فارغ از درس» یعنی کسی که تحصیلش به پایان رسیده است.
– «فارغ از غم دنیا» یعنی رها از نگرانیها و اندوههای زندگی.
مترادفهای کلمه فارغ
آزاد، رها، آسوده، بینیاز، بیقید، تمامشده، بیغم، بیکار، سبکبال، بیدغدغه.
معنی فارغ شدن
«فارغ شدن» به معنی به پایان رساندن کاری یا آزاد شدن از کاری یا مسئولیتی است.
مثالها:
۱- فارغ شدن از تحصیل → پایان دادن به دوره آموزشی.
۲- فارغ شدن از خدمت → اتمام دوره خدمت سربازی.
۳- فارغ شدن از کار → انجام و اتمام کار.
«فارغ از هرگونه…» یعنی چه؟
عبارت «فارغ از هرگونه…» به معنی عاری از، بدون، خالی از، یا بیتأثیر از چیزی است.
مثالها:
– فارغ از هرگونه تعصب → بدون تعصب.
– فارغ از هرگونه دغدغه → بیدغدغه و آسوده.
تفاوت «فارغ» و «فارق»
این دو واژه از نظر ریشه عربی یکی هستند، اما در فارسی کاربردشان تفاوت دارد:
– فارغ بیشتر در معنی آزاد، آسوده یا تمامشده به کار میرود.
– فارق در اصل عربی به معنی جداکننده، تمایزدهنده یا کسی که میان دو چیز فرق میگذارد است (از ریشه “فرق”).
مثال:
– «فارغ از دنیا» → رها و بیاعتنا به دنیا.
– «فارق بین حق و باطل» → جداکننده حق از باطل.
معنی فارغ در عربی
در عربی، «فَارِغ» به معنی خالی، آزاد از کار، بیمشغله است.
در قرآن کریم نیز آمده است:
> “فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ” (سوره شرح، آیه ۷)
> یعنی: «پس چون فارغ شدی، باز به تلاش بپرداز.»
معادل انگلیسی کلمه فارغ
– Free (آزاد، رها)
– Done / Finished (تمامشده)
– Relaxed / Unconcerned (آسوده، بیدغدغه)
– Graduate (در ترکیب «فارغالتحصیل»)





