برای اطلاع از معنی کلمه وضع با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی وضع در لغتنامه دهخدا
نهادن چیزی را بر جایی، ودیعت نهادن نزد کسی، زیان کردن در تجارت، سود نبردن،
معنی کلمه وضع در فرهنگ فارسی
نهادن، چیزی را در جایی قرار دادن، ایجاد کردن، کم کردن کاستن، خوار کردن، ذلیل کردن، فروتنی
کلمه “وضع” معانی مختلفی دارد، که رایجترین آنها عبارتند از:
- قرار دادن یا نهادن: در معنای لغوی، “وضع” به معنای “قرار دادن” یا “نهادن” چیزی در جایی است. به عنوان مثال، میتوان گفت “کتاب را روی میز گذاشتم.”
- حالت یا کیفیت: “وضع” همچنین میتواند به معنای “حالت” یا “کیفیت” چیزی باشد. به عنوان مثال، میتوان گفت “وضع هوا امروز آفتابی است.” یا “وضع مالی او خوب نیست.”
- ایجاد کردن: در برخی موارد، “وضع” به معنای “ایجاد کردن” یا “به وجود آوردن” چیزی است. به عنوان مثال، میتوان گفت “قانون جدیدی وضع شد.”
مترادف وضع
گذاشتن، نهادن، چگونگی، کیفیت، ایجاد، تاسیس، تشکیل، خلقت، قرار، نهاد، اسلوب، راه، روش، شیوه،حالت، شکل، موقعیت
معنی وضعیت
جایگاه، چند و چون، چگونگی، سر و سامان
اوضاع یعنی چه؟
چگونگی، رخدادها، رویدادها
وضع به انگلیسی
attitude
configuration
case
condition
enactment
estate
footing
frame
imposition
mood
وضع در شعر فارسی
یا پست و بلند دهر را سرکوبی
یا خار و خس زمانه را جاروبی
تا چند توان وضع مکرر دیدن
عزلی نصبی قیامتی آشوبی
ابوسعید ابوالخیر – رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
شکلی نهادهاند حکیمان روزگار
اعداد آن به رمز بخواهم همی نوشت
جشن عرب به سال درو اختران چرخ
نقش مهین کعب ببین این نکو سرشت
میعاد وضع حمل و نماز و خدای عرش
یاران مصطفی و طلاق و در بهشت
انوری – دیوان اشعار – مقطعات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
یا صبیح الوجه قدحان الصباح
والندامی بین سکران و صاح
ای چو روح تازه آمد وقت آنک
روح ما را باز گردانی به راح
وضع الالسن من اوتار نا
فاغتنم اوتار الحان قصاح
عمر گر معشوق خلق عالم است
بیمِی و معشوق زو ناید فلاح
مجیرالدین بیلقانی – دیوان اشعار – ملمعات