برای اطلاع از معنی کلمه اعتدال با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی کلمه اعتدال
اعتدال یعنی حد میانه، میانه روی، حد وسط،
مترادف اعتدال
ملایمت، تعادل، مدارا، بینابینی
متضاد
افراط، تفریط
اعتدال به انگلیسی
equinox
sobriety
equilibrium
اعتدال در شعر فارسی
سرو چمن پیش اعتدال تو پست است
روی تو بازار آفتاب شکستهست
شمع فلک با هزار مشعل انجم
پیش وجودت چراغ بازنشستهست
توبه کند مردم از گناه به شعبان
در رمضان نیز چشمهای تو مست است
این همه زورآوری و مردی و شیری
مرد ندانم که از کمند تو جستهست
این یکی از دوستان به تیغ تو کشتهست
وان دگر از عاشقان به تیر تو خستهست
دیده به دل میبرد حکایت مجنون
دیده ندارد که دل به مهر نبستهست
دست طلب داشتن ز دامن معشوق
پیش کسی گو کش اختیار به دست است
با چو تو روحانیی تعلق خاطر
هر که ندارد دواب نفسپرست است
منکر سعدی که ذوق عشق ندارد
نیشکرش در دهان تلخ کبست است
سعدی
🌸🌸🌸🌸🌸
اختلاف عقلها در اصل بود
بر وفاق سنیان باید شنود
بر خلاف قول اهل اعتزال
که عقول از اصل دارند اعتدال
تجربه و تعلیم بیش و کم کند
تا یکی را از یکی اعلم کند
باطلست این زانک رای کودکی
که ندارد تجربه در مسلکی
بر دمید اندیشهای زان طفل خرد
پیر با صد تجربه بویی نبرد
خود فزون آن به که آن از فطرتست
تا ز افزونی که جهد و فکرتست
تو بگو دادهٔ خدا بهتر بود
یاکه لنگی راهوارانه رود
مولانا
🌸🌸🌸🌸🌸