برای اطلاع از معنی کلمه الدنگ با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی الدنگ در لغت نامه دهخدا
بلندبالا و نادان.
در فرهنگ دهخدا الدنگ کلمهای تحقیرآمیز برای افراد بلند قد و بیکار معنی شده است.
معانی دیگر آن: لوده، بیغیرت، سبک عقل
الدنگ در فرهنگ معین
۱- بی عار، ولگرد، بیغیرت. ۲- بیکاره، مفتخور.
معانی دیگر
در زبان ترکی چند معنی برای این کلمه روایت شده:
نادان بزرگ
دست چلاق
الدنگ به انگلیسی
hobo
scoundrel
clown
lout
unfeeling person
blockhead
coward
الدنگ در شعر فارسی
شب در بساط احرار از التفات سردار
کنیاک بود بسیار تریاک بود بی مر
هر کس به نشوهای تاخت با نشوه کار خود ساخت
من هم زدم به وافور از حد خود فزون تر
تریاک مُفت دیدم هی بستم و کشیدم
غافل که صبح آن شب آید مرا چه بر سر
گشت از وفور وافور یُبس مزاج موفور
چونان که صبح ماندم در مستراح مضطر
تریاکیان الدنگ سازند سنده را سنگ
چون قافیه شود تنگ وسعت فُتد به مَدبر
یک ربع مات بودم زان پس به جد فزودم
تا جای تو نمودم خالی من ای برادر
تا سیل خون نیامد سنده برون نیامد
چیزی ز کون نیامد جز پشکل محجر
الحق که ریدن ما تریاکیان بدبخت
باشد جهاد با نفس یعنی جهاد اکبر
ایرج میرزا – قطعهها – جهاد اکبر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
…
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ببین کهنه الدنگ قلندر
نموده نوحه جمهوری از بر
عجب جنسی است این، الله اکبر
گهی عرعر نماید، چون خر نر
زمانی پاچه گیرد چون سگ هار
ولی غافل ز گردن بند و افسار
…
میرزاده عشقی – جمهوری نامه – بند ۷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
…
آید چو نسیمِ ری به مشهد
از بویِ سرِ تو میشوم منگ
مدهوش کند مسافرین را
بویِ سرت از هزار فرسنگ
گفتی در شعر خود که هستم
من سائسِ صد هزار الدَنگ
رفتی که کنی ز بنده تعریف
هجوَم کردی تو، ای قُرُم دَنگ
سائس یعنی که کارفرما
یا راهنما به صلح یا جنگ
معنایِ سیاست امر و نهی است
خوب است نظر کنی به فرهنگ
کی الدَنگان به من مطیعند
زین نسبت بد بُوَد مرا نَنگ
گر شعرِ دگر کلان جَفَنگ است
شعرِ تو کچلکلاچه اَجفَنگ
…
ایرج میرزا – قصیدهها – مزاح با ابوالحسن خان