برای اطلاع از معنی کلمه بغی با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی بغی در لغتنامه دهخدا
خرامیدن و شتافتن، نافرمانی نمودن کسی را، گردنکشی کردن
معنی بغی در فرهنگ فارسی
کلمه بغی در لغت به معنی “تجاوز و تعدی” و “خروج از حد اعتدال” است. در اصطلاح فقهی و حقوقی، بغی به معنی “قیام مسلحانه علیه حاکمیت مشروع” است.
مترادف بغی
گمراهی، بدکاری، تبهکاری، فساد، تجاوز، تعدی، سرکشی، نافرمانی، ظلم، ستم
تلفظ بغی
بَغْیْ
انواع بغی
در قانون مجازات اسلامی ایران، بغی به دو دسته تقسیم میشود:
بغی محارب
شرایط:
- قیام مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران
- به قصد براندازی نظام
- استفاده از سلاح
مجازات:
- اعدام و مصادره اموال
بغی غیر محارب
شرایط:
- مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران
- به قصد براندازی نظام
- عدم استفاده از سلاح
مجازات:
- حبس از دو تا ده سال و تا ۷۴ ضربه شلاق
نکته:
- تشخیص بغی محارب و غیر محارب با قاضی است.
- مرجع رسیدگی به جرم بغی، دادگاه انقلاب اسلامی است.
تفاوت بغی و محاربه
بغی و محاربه دو جرم مشابه در فقه و حقوق اسلامی هستند که با وجود شباهتهایی که دارند، از جهاتی نیز با یکدیگر تفاوت دارند.
شباهتها:
- هر دو جرم، علیه امنیت جامعه و حکومت اسلامی هستند.
- هر دو جرم، با استفاده از سلاح یا قدرت انجام میشوند.
- هر دو جرم، مجازاتهای سنگینی دارند.
تفاوتها:
بغی با هدف براندازی حکومت اسلامی انجام میشود، اما محاربه با هدف ایجاد رعب و وحشت در جامعه.
بغی به انگلیسی
revolt
injustice
rebellion
بغی در شعر فارسی
بلند آوازه بلبل در گلستان کرد دستان را
که در جای بلند آنجا نباید داد بستان را
تقاضای جهان کرد از چمن آواره بلبل را
که تا سرمنزل زاغ و زعن سازد گلستان را
به جای بغی و عدوان خوشتر آن باشد که بنوازی
به شکر روزگار بینیازی تنگدستان را
کلید دولت وارستگی کی اوفتد بر کف
ازاین ده روزه دنیا به دنیا پای بستان را
پرشان کرده از بهر ریاست کار عالم را
خدایا در دین داری بده دنیاپرستان را
یقین دارم که از داروی پر زهر اجل چیزی
نیارد بوی هشیاری به مغز این تازه مستان را
مگر (صامت) شود ظاهر به عالم مهدی غائب
که تا اندازد از پا ریشه این مکر و دستان را
صامت بروجردی – غزلیات