برای اطلاع از معنی و مفهوم کلمه تجلی با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی تجلی چیست؟
کلمه “تجلی” به معنای آشکار شدن یا ظهور پدیدهای به شکلی کاملاً واضح و قابل مشاهده است. این واژه معمولاً در متون فلسفی یا مذهبی به کار میرود تا به ظهور یا نمایان شدن مفاهیم یا امور مقدس اشاره کند.
(یک بیت از حافظ): در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد ***** عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
معنی لغوی: جلوه گری، پدید آمدن، نمایان شدن
معنی تجلی گاه
محل جلوه دادن، جلوه گاه، مظهر
مترادف تجلی
جلوه، ظهور، آشکار شدن، ظاهر شدن ، جلوه کردن
متضاد تجلی
پنهان شده، مخفی شده
تجلی به انگلیسی
Manifestation
تجلی در شعر فارسی
شب به هم درشکند زلف چلیپایی را
صبحدم سردهد انفاس مسیحایی را
گر از آن طور تجلی به چراغی برسی
موسی دل طلب و سینه سینایی را
گر به آیینه سیماب سحر رشک بری
اشک سیمین طلبی آینهسیمایی را
رنگ رؤیا زدهام بر افق دیده و دل
تا تماشا کنم آن شاهد رؤیایی را
از نسیم سحر آموختم و شعله شمع
رسم شوریدگی و شیوه شیدایی را
جان چه باشد که به بازار تو آرد عاشق
قیمت ارزان نکنی گوهر زیبایی را
طوطیم گویی از آن قند لب آموخت سخن
که به دل آب کند شکر گویایی را
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی
بار پیری شکند پشت شکیبایی را
شب به مهتاب رخت بلبل و پروانه و گل
شمع بزم چمنند انجمنآرایی را
صبح سرمیکشد از پشت درختان خورشید
تا تماشا کند این بزم تماشایی را
جمع کن لشکر توفیق که تسخیر کنی
شهریارا قرق عزلت و تنهایی را
شهریار
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند
بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند
باده از جامِ تَجَلّیِ صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این رویِ من و آینهٔ وصفِ جمال
که در آن جا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژدهٔ این دولت داد
که بِدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند
همّتِ حافظ و انفاسِ سحرخیزان بود
که ز بندِ غمِ ایّام نجاتم دادند
حافظ