در این پست از توردانش با معنی کلمه تمسک و مترادف آن آشنا میشوید.
معنی تمسک چیست ؟
این کلمه به معنای دست آویز، دست آویز قراردادن و چنگ زدن است. همچنین تمسک به قرآن به معنای عمل به مفاد آن است
مترادف تمسک
بهانه، درآویختن، توسل، چسبیدن، تشبث، اعتصام
تلفظ کلمه تمسک
ت َ م َس ْ س ُ ک
تمسک در شعر فارسی
خواجوی کرمانی
جان توجه بروی مهوش کرد
دل تمسک بزلف دلکش کرد
مهر رویش که آب آتش برد
خاک بر دست آبوآتش کرد
آنکه کارم چو طره برهم زد
همچو زلفم چرا مشوش کرد
ابرویش تا چه شد که پیوسته
بر مه و مشتری کمانکش کرد
هر خدنگی که غمزهاش بگشود
نسبتش دل بتیر آرش کرد
مردم دیدهام بخون جگر
صفحهٔ چهره را منقش کرد
روز خواجو بروی او خوش بود
خوش نبود آنکه رفت و شب خوش کرد
محتشم کاشانی
ای بر سبیل حاجت صد محتشم گدایت
وی در کمال حشمت ارباب حاجت از تو
در کوچهٔ ظرافت عمری دواندم از جهل
کردم در آخر اما کسب ظرافت از تو
از مهر من بهناحق کردی تمسکی راست
زانسان که اهل حجت کردند حیرت از تو
وین دم بهرسم تحصیل دارد کسی که برده
در عرصهٔ سیاست گوی صلابت از تو
ما را نه زر که سازیم او را تسلی از خود
نه شافعی که خواهد یک لحظه مهلت از تو
کو داوری که اکنون گیرد درین میانه
وجه تمسک از من جرم خیانت از تو
اما چه هیچکس نیست کز وی برآید این کار
عجز و تنزل از ما لطف و مروت از تو
جالب و مفید بود.مرسی از مطلب زیباتون
سپاس از دیدگاهتون دوست عزیز 🙂