برای اطلاع از معنی کلمه طرار با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
طرار یعنی چه؟
طرار به معنای تردست، دزد، کیسه بر، حیله گر و عیار است که کیسه بر باشد.
مترادف طرار
راهزن، شبرو، غارتگر، سارق، زیرک، مکار
جمع طرار
طراران
طرار به انگلیسی
impostor
pickpocket
cunning
طرار در شعر فارسی
کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست
زین سبب کار دلم زارست گویی نیست هست
خصم تو بازار من بشکست و با خصم ای صنم
مر ترا پیوسته بازارست گویی نیست هست
تا به خروارست شکر لعل نوشین ترا
در دلم عشقت به خروارست گویی نیست هست
طرهٔ طرار تو دل دزدد از مردم همی
شد یقین کان طره طرارست گویی نیست هست
ماهرویا تا تو کردی رایت صحبت نگون
رایت صبرم نگونسارست گویی نیست هست
بوسهای را زان لب چون لعل نوشینت به جان
چاکر مسکین خریدارست گویی نیست هست
نرگس خونخوار تو پیوسته خون ریزد همی
نرگست بس شوخ و خونخوارست گویی نیست هست
سنایی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مرا چون تا قیامت یار اینست
خراب و مست باشم کار اینست
ز کار و کسب ماندم کسبم اینست
رخا زر زن تو را دینار اینست
نه عقلی ماند و نی تمیز و نی دل
چه چاره فعل آن دیدار اینست
گل صدبرگ دید آن روی خوبش
به بلبل گفت گل گلزار اینست
چو خوبان سایههای طیر غیبند
به سوی غیب آ طیار اینست
مکرر بنگر آن سو چشم میمال
که جان را مدرسه و تکرار اینست
چو لب بگشاد جانها جمله گفتند
شفای جان هر بیمار اینست
چو یک ساغر ز دست عشق خوردند
یقینشان شد که خود خمار اینست
گرو کردی به می دستار و جبه
سزای جبه و دستار اینست
خبر آمد که یوسف شد به بازار
هلا کو یوسف ار بازار اینست
فسونی خواند و پنهان کرد خود را
کمینه لعب آن طرار اینست
ز ملک و مال عالم چاره دارم
مرا دین و دل و ناچار اینست
میان گر پیش غیر عشق بندم
مسیحی باشم و زنار اینست
به گرد حوض گشتم درفتادم
جزای آن چنان کردار اینست
دلا چون درفتادی در چنین حوض
تو را غسل قیامت وار اینست
رخ شه جستهای شهمات اینست
چو دزدی کردی ای دل دار اینست
مشین با خود نشین با هر که خواهی
ز نفس خود ببر اغیار اینست
خمش کن خواجه لاغ پار کم گو
دلم پارهست و لاغ پار اینست
خمش باش و در این حیرت فرورو
بهل اسرار را کاسرار اینست
مولانا