برای اطلاع از معنی کلمه لعاب با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی و مفهوم کلمه لعاب
لعاب به معنای مایعی است که از غدد بزاقی در دهان ترشح میشود. این مایع، عمدتاً از آب تشکیل شده و حاوی ترکیبات دیگری مانند مخاط، پروتئینها، نمکهای معدنی و آنزیمها است. لعاب نقش مهمی در فرآیند هضم غذا، حفظ سلامت دندانها و لثهها، و همچنین در گفتار و بلع دارد.
معنی کلمه لعاب کوزه
لعاب کوزه، پوششی شیشهای یا لعابی است که روی کوزه کشیده میشود. این پوشش، علاوه بر زیبایی، به منظور افزایش مقاومت کوزه در برابر حرارت، رطوبت و مواد شیمیایی نیز استفاده میکنند.
لعاب به انگلیسی
Glaze
Mucilage
لعاب در شعر فارسی
چو عشق را هوس بوسه و کنار بود
که را قرار بود جان که را قرار بود
شکارگاه بخندد چو شه شکار رود
ولی چه گویی آن دم که شه شکار بود
هزار ساغر مینشکند خمار مرا
دلم چو مست چنان چشم پرخمار بود
گهی که خاک شوم خاک ذره ذره شود
نه ذره ذره من عاشق نگار بود
ز هر غبار که آوازهای و هو شنوی
بدانک ذره من اندر آن غبار بود
دلم ز آه شود ساکن و ازو خجلم
اگر چه آه ز ماه تو شرمسار بود
به از صبوری اندر زمانه چیزی نیست
ولی نه از تو که صبر از تو سخت عار بود
ایا به خویش فرورفته در غم کاری
تو تا برون نروی از میان چه کار بود
چو عنکبوت زدود لعاب اندیشه
دگر مباف که پوسیده پود و تار بود
برو تو بازده اندیشه را بدو که بداد
به شه نگر نه به اندیشه کان نثار بود
چو تو نگویی گفت تو گفت او باشد
چو تو نبافی بافنده کردگار بود
مولانا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
چه بوربا و چه مخمل حجاب میبافند
به هر چه دیده گشادیم خواب میبافند
قماش کسوت هستی نمیتوان دریافت
حریر وهم به موج سراب میبافند
نفس چه سحر طرازد به عرض راحت ما
درین طلسم همین پیچ وتاب میبافند
ز لاف ما و من ای بیخودان پوچ قماش
کتان به کارگه ماهتاب میبافند
ز تار و پود هجوم خطش مشو غافل
که بهر فتنهی آن چشم، خواب می بافند
به کارگاه نفس ره نبردهای کانجا
هزار ناله به یک رشته تاب میبافند
کمند سعی جهان جز نفس درازی نیست
چو عنکبوت سراسر لعاب میبافند
عبث به فکر قماش ثبات جامه مدر
به عالمیکه تویی انقلاب میبافند
به وهم خون شدهٔکو چمن،کجاست بهار
هنوز رنگ به طبع سحاب میبافند
ز تیغ یار سر ما بلند شد بیدل
به موج خیمهٔ ناز حباب میبافند
سیف فرغانی