خانه / لغتنامه / معنی کلمه مشقت و مترادف آن
معنی کلمه مشقت و مترادف آن

معنی کلمه مشقت و مترادف آن

در این پست از لغتنامه تور دانش با معنی کلمه مشقت و مترادف آن آشنا می شویم.

معنی مشقت چیست؟

مشقت یعنی دشواری، سختی، زحمت

مترادف

رنج، مرارت

متضاد مشقت

استراحت، آسودگی، راحتی، آسایش

مشقت به انگلیسی

hardship

difficulty

adversity

affliction

مشقت در شعر فارسی

گفت: بوزنگان را عادت است که چون بزیارت دوستی روند و خواهند که روز برایشان بخرمی گذرد و دست غم بدامن انس ایشان نرسد دل با خود نبرند. که آن مجمع رنج و محنت و منبع غم و مشقت است و باختیار صاحب خود بر اندوه و شادی ثبات نکند، و هر ساعت عیش صافی را تیره می‌گرداند و عمرهنی را منغص می‌کند.

کلیله و دمنه

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

روزی و چه روز عالم افروز
روشن همه چشمی از چنان روز

صبحش ز بهشت بردمیده
بادش نفس مسیح دیده

آن بخت که کار ازو شود راست
آن روز به دست راست برخاست

دولت ز عتاب سیر گشته
بخت آمده گرچه دیر گشته

مجنون مشقت آزموده
دل کاشته و جگر دروده

آن روز نشسته بود بر کوه
گردش دد و دام گشته انبوه

از پره دشت سوی آن سنگ
گردی برخاست توتیا رنگ

وز برقع آن چنان غباری
رخساره نموده شهسواری

شخصی و چه شخص پاره نور
پیش آمد و شد پیاده از دور

نظامی

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

ای دل ز دلبران جهانت گزیده باز
پیوسته با تو و ز دو عالم بریده باز

خورشید کز فروغ جمالش جهان پر است
هر روز پیش روی تو بر سر دویده باز

هر شب سپهر پردهٔ زربفت ساخته
رویت به دست صبح به یکدم دریده باز

بدری که در مقابل خورشید آمدست
از خجلت رخت به هلالی رسیده باز

در پای اسب خیل خیال تو آفتاب
زربفت هر شبانگهیی گستریده باز

از شوق ابروی و رخ تو ماه ره نورد
صد ره تمام گشته و صد ره خمیده باز

گر زاهد زمانه ببیند جمال تو
از دامن تو دست ندارد کشیده باز

چون از برای روی تو خون می‌خورد دلم
آن خون از آن نهاد به روی و به دیده باز

لعل شکر فروش تو بخشیده یک شکر
عطار را ز دست مشقت خریده باز

عطار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *