برای اطلاع از معنی و مفهوم کلمه مهاجر با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی مهاجر چیست؟
کوچ کننده، مسافر
کلمه “مهاجر” به افراد، پرندگان و حیواناتی اطلاق میشود که از یک جا به جای دیگری نقل مکان میکنند. معمولاً این نقل مکان به دلیل عواملی مانند بهبود شرایط زندگی، فصول سرد، کار، تحصیل یا دلایل اقتصادی و اجتماعی انجام میشود.
هم خانواده مهاجر
رحیل، هجرت کننده، مسافر، کوچنده
مخالف مهاجر
اشغالگر، حمله ور، متهاجم
مهاجر به انگلیسی
immigrant
معنی مهاجر در قرآن
هجرت کننده
مهاجر در شعر فارسی
در جمل چون معاویه بگریخت
خون ناحق بسی به خیره بریخت
شد هزیمت به جانب بغداد
گشته از فعل زشت خود ناشاد
سرِ احرار حیدر کرّار
سرفراز مهاجر و انصار
چون مصاف معاویه بشکست
یافت بر لشکر معاویه دست
جملِ آن ستیزه را پی کرد
برگ و ساز معاویه فی کرد
هودج زن به خاک تیره فتاد
وز خجالت نقاب رخ نگشاد
گفت بد کردهام امانم ده
وز ترحّم کنون زمانم ده
چون بدیدند زود برگشتند
در خوی و خون ورا نیاغشتند
خواند حیدر برادرش را زود
جملهٔ حالها روا بنمود
رفت زی او محمّدِ بوبکر
آن همه صدق و فارغ از همه مکر
پس برآهیخت تیغ تا بزند
گفت حیدر مکن که کس نکند
عفو کن تا به سوی خانه رود
بعد از این کارهای بد نکند
برگرفتش محمّد از سرِ راه
جمله لشکر شده ز کار آگاه
به سوی مکه زود بفرستاد
در تواضع محلّ او بنهاد
با هزاران خجالت و تشویر
رفت زی مکه جفت گُرم و زحیر
عاقبت هم به دست آن یاغی
شد شهید و بکشتش آن طاغی
آنکه با جفتِ مصطفی زینسان
بد کند مر ورا به مرد مخوان
چون ازاین گشت فارغ آن بدمرد
قصد جان امیر حیدر کرد
تا برآورد زو به حیله دمار
تو مر این شخص را به مرد مدار
پسرِ هند اگر بدو بد کرد
آن بدی دان که جمله با خود کرد
چه زیان آفتاب را از ابر
کی شود جفت با مسلمان گبر
سنایی