خانه / لغتنامه / معنی کلمه نقص و هم خانواده آن
معنی کلمه نقص

معنی کلمه نقص و هم خانواده آن

برای اطلاع از معنی کلمه نقص با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی نقص در لغتنامه دهخدا

کمی، عیب، کاستی

معنی نقص در فرهنگ فارسی

کم شدن، کاسته شدن، کمی، کاستی

کلمه نقص هم به صورت اسم و هم به صورت فعل به کار می‌رود.

به عنوان اسم، نقص می‌تواند به هر گونه کمبود یا عیبی در جسم، روح، یا رفتار انسان یا هر چیز دیگری اشاره کند. برای مثال، نقص جسمانی می‌تواند شامل معلولیت، بیماری، یا ناقص بودن عضوی از بدن باشد. نقص روحی می‌تواند شامل ضعف اراده، ناتوانی در یادگیری، یا ناهنجاری‌های روانی باشد. نقص رفتاری می‌تواند شامل پرخاشگری، دروغگویی، یا دزدی باشد.

به عنوان فعل، نقص به معنای کم کردن، کاستن، یا از بین بردن چیزی است. برای مثال، می توان گفت:

  • نقص عضو
  • نقص عقل
  • نقص ایمان
  • نقص در کار
  • نقص در اخلاق

در اینجا چند مثال از کاربرد کلمه نقص در جمله آورده شده است:

  • این ساختمان دچار نقص فنی شده است.
  • او از نقص جسمانی اش رنج می برد.
  • او در درس ریاضی نقص دارد.
  • این کار از نظر اخلاقی نقص دارد.
  • او برای جبران نقص های گذشته اش تلاش می کند.

هم معنی نقص

کاستی، خرابی، صدمه، کاهش، کمبود

متضاد نقص

کمال، بی‌عیب، تمام، درست، صحیح، سالم

عیب و نقص یعنی چه؟

این کلمه به معنای کمبود، کاستی، یا عیبی است که در چیزی وجود دارد و آن را از کامل بودن باز می‌دارد. عیب و نقص‌می تواند در هر چیزی وجود داشته باشد، از جمله انسان، حیوان، شیء، یا حتی یک مفهوم.

عیب و نقص می‌تواند در هر چیزی وجود داشته باشد و تأثیرات مختلفی داشته باشد. در برخی موارد، عیب و نقص می‌تواند خطرناک یا مضر باشد. برای مثال، یک ساختمان با نقص فنی می‌تواند منجر به خرابی و آسیب شود. در برخی موارد دیگر، عیب و نقص می‌تواند باعث ناراحتی یا نارضایتی شود. برای مثال، یک شخص با نقص جسمانی ممکن است احساس کند که مورد تبعیض قرار می‌گیرد.

با این حال، در برخی موارد نیز عیب و نقص می‌تواند فرصتی برای رشد و بهبود باشد. برای مثال، یک شخص با نقص جسمانی ممکن است برای غلبه بر محدودیت‌های خود تلاش کند و به موفقیت‌های چشمگیری دست یابد.

نقص به انگلیسی

defect

deficiency

fault

flaw

demerit

frailty

handicap

impairment

imperfection

insufficiently

shortcoming

spot

decrease

نقص در شعر فارسی

ما را ز مه عشق تو سالی دگر آمد

دور از ره هجر تو وصالی دگر آمد

در دیده خیالی که مرا بد ز رخ تو

یکباره همه رفت و خیالی دگر آمد

بر مرکب شایسته شهنشاه شکوهت

بر تخت دل من به جمالی دگر آمد

شد نقص کمالی که مرا بود به صورت

در عالم تحقیق کمالی دگر آمد

بر طبل طلب می‌زدم از حرص دوالی

ناگاه بر آن طبل دوالی دگر آمد

از سینه نهال امل از بیم بکندم

با میوهٔ انصاف نهالی دگر آمد

بر عشوه ز من رفت به تعریض نکالات

آسوده به تصریح نکالی دگر آمد

در وصف صفا حیدر اقبال به چشمم

بر دلدل دولت به دلالی دگر آمد

سنایی – دیوان اشعار – غزلیات

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *