خانه / لغتنامه / معنی کلمه هنگام و مترادف آن
معنی کلمه هنگام و مترادف آن

معنی کلمه هنگام و مترادف آن

در این پست از تور دانش با معنی و مفهوم کلمه هنگام آشنا می‌شوید.

معنی کلمه هنگام

هنگام به معنی زمان، وقت و گاه است.

جزیره‌ای به نام هنگام در جنوب کشور وجود دارد.

مترادف هنگام

فصل، ساعت، دوره، موعد، نوبت

هنگام در شعر فارسی

جهانی به آتش برافروخته
همه کاخها کنده و سوخته

ز دیده ببارید خونابه شاه
چنین گفت با مهتران سپاه

که هر کس که این را فرامش کند
همی جان بیدار خامش کند

همه یک به یک دل پر از کین کنید
سپر بستر و تیغ بالین کنید

به ایران سپه رزم و کین آوریم
به نیزه خور اندر زمین آوریم

به یک رزم اگر باد ایشان بجست
نباید چنین کردن اندیشه پست

برآراست بر هر سوی تاختن
ندید ایچ هنگام پرداختن

همی سوخت آباد بوم و درخت
به ایرانیان بر شد آن کار سخت

ز باران هوا خشک شد هفت سال
دگرگونه شد بخت و برگشت حال

شد از رنج و سختی جهان پر نیاز
برآمد برین روزگار دراز

فردوسی

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

اختم پاک تاب و جلوهٔ خویش
بسکه بر خاطرم نشست غبار

سوز ما را، کسی نگفت که چیست
رنج ما را، نخورد کس تیمار

با چنین پاکی و فروزانی
این چنینم کساد شد بازار

آخر، این آتشم بخار کند
بهوای عدم، روم ناچار

گفت آتش، از آنکه دشمن تست
طمع دوستی و لطف مدار

همنشین کسی که مست هوی ست
نشد، ای دوست، مردم هشیار

هر که در شوره‌زار، کشت کند
نبود از کار خویش، برخوردار

خام بودی تو خفته، زان آتش
کرد هنگام پختنت بیدار

در کنار من، از چه کردی جای
که ز دودت شود سیاه کنار

هر کجا آتش است، سوختن است
این نصیحت، بگوش جان بسپار

دهر ازین راهها زند بیحد
چرخ ازین کارها کند بسیار

نقش کار تو، چون نهان ماند
تا بود روزگار آینه‌دار

پردهٔ غیب را کسی نگشود
نکته‌ای کس نخواند زین اسرار

گرت اندیشه‌ای ز بدنامی است
منشین با رفیق ناهموار

پروین اعتصامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *