در این پست از لغتنامه تور دانش با معنی و مفهوم کلمه چموش آشنا میشوید با ما همراه باشید.
معنی چموش
چموش به معنی: اسب سرکش و استر لگد زن، بدقلق، نافرمان، بد رفتار و ناآرام است و در عربی به آن شموس میگویند. اسب یا قاطر یا خر بد ادا و سرکش که چون خواهند زین یا پالان بر او نهند یا تیمارش کنند جفت و لگد اندازد و شرارت کند.
مترادف
فرمانبر، خوش قلق، سربهزیر
کفش چموش چیست؟
در لجه گیلکی کلمه چموش یا “درچۊمۊش” یک پای پوش یا همان کفش مخصوص گیلکیها داست که از چرم پوست دباغی شد گاو به دست میآید. این کفش بدون پاشنه بوده و برای زیبایی و محافظت از پا در مقابل آسیب محیط تهیه میشود.
چموش پا را هنگام گرما خنک و به هنگام سرما گرم نگه میدارد. همچنین چموش گیلان دارنده نشان مهر اصالت از سازمان یونسکو بوده و مهارت نقش چموش دوزی در فهرست میراث فرهنگی ملی به ثبت رسیده است.
چموش در شعر فارسی
وحشی بافقی
زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو
بد ای برادر از من و اعلا از آن تو
این تاس خالی از من و آن کوزهای که بود
پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو
یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من
مهمیز کله تیز مطلا از آن تو
آن دیگ لب شکستهٔ صابون پزی ز من
آن چمچهٔ هریسه و حلوا از آن تو
این غوچ شاخ کج که زند شاخ، از آن من
غوغای جنگ غوچ و تماشا از آن تو
این استر چموش لگد زن ازآن من
آن گربهٔ مصاحب بابا از آن تو
از صحن خانه تا به لب بام از آن من
از بام خانه تا به ثریا از آن تو
عالی بود مرسی
سپاس گزاریم دوست عزیز