خانه / اطلاعات عمومی / معنی هژیر و مترادف آن
معنی هژیر و مترادف آن

معنی هژیر و مترادف آن

در این مقاله با معنی هژیر و مترادف آن همراه توردانش باشید.

معنی هژیر چیست ؟

هژیر یا هجیر در لغت به معنای خوب، ستوده و پسندیده است.

هژیر در شاهنامه فردوسی از پهلوانان و یکی از افراد سرشناس خاندان گودرز است.

مترادف 

نیکو، جلد، زیبا، چابک، فرز، زیبارو

تلفظ هژیر (Hojhir) 

تلفظ هژیر با ضمه است که گاها آن را با فتحه به اشتباه تلفظ می‌کنند.

 در زبان انگلیسی

good : خوب, هژیر, نیکو خیر, خوش, نیک, شایسته
pleasant : دلپذیر, خوب, خوش, مطبوع, نیکو
praiseworthy : هژیر, قابل ستایش
laudable : قابل ستایش, هژیر
celebrated : مشهور, ستوده

هژیر در شعر فارسی

ناصرخسرو

خمّیده گشت و سست شدآن قامت چو سرو
بی نور ماند و زشت شد آن طلعت هژیر.

line

فردوسی

همی گفت کای کردگار جهان
همانا که با تو بدستم نهان

که بگسست از بازوان زور من
چنین تیره شد اختر و هور من

دریغ آن هژبر افگن گردگیر
جوان دلاور سوار هژیر

گرامی برادر جهانبان من
سر ویسگان گرد هومان من

چو نستیهن آن شیر شرزه به جنگ
که روباه بودی به جنگش پلنگ

کرا یابم اکنون بدین رزمگاه
به جنگ اندر آورد باید سپاه

بزد نای رویین و بربست کوس
هوا نیلگون شد زمین آبنوس

ز کوه کنابد برون شد سپاه
بشد روشنایی ز خورشید و ماه

سپهدار ایران بزد کرنای
سپاه اندر آورد و بگرفت جای

میان سپه کاویانی درفش
به پیش اندرون تیغهای بنفش

همه نامداران پرخاشخر
ابا نیزه و گرزهٔ گاوسر

سپیده‌دمان اندر آمد سپاه
به پیکار تا گشت گیتی سیاه

برفتند زان پس به بنگاه خویش
به خیمه شد این، آن به خرگاه خویش

سپهدار ایران به زیبد رسید
از اندیشه کردن دلش بردمید

همی گفت کامروز رزمی گران
بکردیم و کشتیم از ایشان سران

گمانی برم زانک پیران کنون
دواند سوی شاه ترکان هیون

وز او یار خواهد به جنگ سپاه
رسانم کنون آگهی من به شاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *