خانه / لغتنامه / معنی کلمه بیم و مترادف آن
معنی کلمه بیم

معنی کلمه بیم و مترادف آن

برای اطلاع از معنی کلمه بیم با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی بیم در لغتنامه دهخدا

ترس و واهمه، باک. بددلی. پروا

معنی بیم در فرهنگ فارسی

ترس، خوف، واهمه

مترادف بیم

ترس، تشویش، پروا، خوف، رعب، نگرانی، واهمه، هراس، وهم، وحشت، هول، اضطراب

مخالف کلمه بیم

شجاعت، رجا

بیم به انگلیسی

fear

alarm

angst

apprehension

chill

dismay

dread

trouble

worriment

worry

danger

بیم در شعر فارسی

جز آن که مستی عشقست هیچ مستی نیست

همین بلات بس است، ای به هر بلا خرسند

خیال رزم تو گر در دل عدو گردد

ز بیم تیغ تو بندش جدا شود از بند

ز عدل تست به هم باز و صعوه را پرواز

ز حکم تست شب و روز را به هم پیوند

به خوشدلی گذران بعد ازین، که باد اجل

درخت عمر بداندیش را ز پا افگند

همیشه تا که بود از زمانه نام و نشان

مدام تا که بود گردش سپهر بلند

به بزم عیش و طرب باد نیک‌خواه تو شاد

حسود جاه تو بادا ز غصه زار و نژند

رودکی – قصاید و قطعات

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

در عشق، چو رودکی، شدم سیر از جان

از گریهٔ خونین مژه‌ام شد مرجان

القصه که: از بیم عذاب هجران

در آتش رشکم دگر از دوزخیان

رودکی – رباعیات

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

ملک آن یادگار آل دارا

ملک آن قطب دور آل سامان

اگر بیند بگاه کینش ابلیس

ز بیم تیغ او بپذیرد ایمان

بپای لشکرش ناهید و هرمز

به پیش لشکرش مریخ و کیوان

دقیقی – ابیات پراکنده

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

مشکین شود چو باد بزلف تو بگذرد

عاشق شود کسیکه بروی تو بنگرد

بر غالیه بماند بر عارض تو باد

گاهش برو بمالد و گه باز بسترد

گر پشت یابد از رخ تو لاله بشکفد

وز بیم غمزگان تو نرگس بپژمرد

نیرنگ جادوانه و ارتنگ چینیان

هر شب بنزد چشم و رخ تو که آورد

و آن صد هزار حلقۀ مشکین پر شکن

هر ساعتی بگرد گل تو که گسترد

چشم تر است مایۀ نیرنگ و دلبری

نرگس ندیده ام که بنیرنگ دل برد

طبعی بر آن دو زلف تو چندان گره فتاد

کش مرد هندسی به دو صد سال نشمرد

عنصری – ابیات پراکنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *