معنی کلمه عاقبت و هم معنی آن

در این پست از لغتنامه تور دانش با معنی کلمه عاقبت آشنا می‌شویم.

معنی عاقبت

در لغت‌نامه دهخدا کلمه عاقبت چنین معنی شده است: پایان هر چیزی

مترادف عاقبت

فرجام، سرانجام، نتیجه، نهایت

متضاد

آغاز، بدایت

عاقبت در شعر فارسی

تو آن شاهی که اندر شرق و در غرب

جهود و گبر و ترسا و مسلمان

همی گویند در تسبیح و تهلیل

که یا رب عاقبت محمود گردان

عنصری

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا

طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا

ور دل به خدا و ساکن میکده‌ای

می نوش که عاقبت بخیرست ترا

ابوسعید ابوالخیر

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

افسوس که ما عاقبت اندیش نه‌ایم

داریم لباس فقر و درویش نه‌ایم

این کبر و منی جمله از آنست که ما

قانع به نصیب و قسمت خویش نه‌ایم

ابوسعید ابوالخیر

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

گویند بهشت و حورعین خواهد بود

آنجا می و شیر و انگبین خواهد بود

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک

چون عاقبت کار چنین خواهد بود

خیام

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

خیام اگر ز باده مستی خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نیستی است

انگار که نیستی چو هستی خوش باش

خیام

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

نزار و تافته گشتم بسان ساروی تو

مکن بترس ز ایزد ز عاقبت بندیش

چو مته تو شدم در غم تو سرگردان

بسان چوب تو از اسکنه شدم دلریش

همیشه هجران جویی بسان اره خود

به سوی خویش تراشی همه چو تیشه خویش

مسعود سعد سلمان

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

تا بدیدم زلف عنبرسای تو

وان خجسته طلعت زیبای تو

جان‌و دل نزدت فرستادم نخست

آمدم بی‌جان و دل در وای تو

بی دل و بی‌جان ندارد قیمتی

بنگر این بی‌قیمت اندر جای تو

آستین پر خون و دیده پر سرشگ

چشم خیره در رخ زیبای تو

مشک و عنبر بارد اندر کل کون

چون فشانی زلفک رعنای تو

من نیارم دید در باغ طرب

سرو از رشک قد و بالای تو

من نیارم دیدن اندر تیره شب

مه ز رشک روی روح افزای تو

چون برون آیم ز زندان فراق

تا نیارندم خط و طغرای تو

پس بجویم من ترا و عاقبت

کشته گردم آخر اندر پای تو

سنایی