اگر با معنی و مفهوم کلمه تمارض آشنایی ندارید با لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی تمارض
این کلمه به معنی وانمود کردن، خود را یه مریضی زدن و ظاهرسازی کردن است. مثلا کسی بیمار نیست و بی علت و به دروغ، خود را به مریضی میزند که در اینجا میگویند تمارض میکند.
مترادف
ناخوش نمایی، اظهار کسالت به دروغ، بیمارنمایی
متضاد
واقع جلوه دادن
تمارض به انگلیسی
simulation
تمارض در شعر فارسی
ندانستیم کان بودست در خواب
که بر این آتش حربی زند آب
بزد بر آتش آب و مشتعل شد
بداند شه که باید منفعل شد
گنه کاری تمارض خانه خواهد
جهانی را چرا در غم نشاند
چنین کاری ندارد هیچ کس یاد
چو تیراز شصت شد، بی جاست فریاد
همه دانیم کاشوب دگر شد
شکست این صلح و جنگ روس سرشد
بود امر از شهنشه دست کوتاه
خدا داند نباشد عرض دل خواه
قائم مقام فراهانی
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
به یاد جفت و طاق ابروی یار
بپیما ساقیا پیمانه بسیار
بخونریزی عاشق ابروانش
چو شمشیر علی در قتل کفّار
بدین طرز ار دو چشم می فروشش
فروشد مِی نماند نفسِ هشیار
تمارض کرد نرگس تا که گردد
دو چشمانش نگشت و ماند بیمار
ببیند هر که چشم نیم خوابش
بماند تا به صبح حشر بیدار
ز چین آن دو زلف پر چَم و خَم
فتاده در سرم سودای زُنّار
به طور و طَرز رفتار نگارم
رود کبک دری هرگز مپندار
به امید وصالش بر در دوست
دو دیده دوختم مانند مسمار
برآرم صبح محشر چون سر از گور
غمی نبود مرا غیر از غم یار
بیا امشب ز هجر زرد روئی
غبار از دیدگان انجم تو بشمار
غبار همدانی