برای اطلاع از معنی کلمه تاخت با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی تاخت در لغتنامه دهخدا
نوعی از رفتن اسب، نوعی از دویدن اسب
معنی تاخت در فرهنگ فارسی
کلمه “تاخت” به معنی حمله یا یورش سریع به چیزی است. همچنین در برخی از موارد به معنی حرکت سریع یا شتابان نیز استفاده میشود. در ادبیات، ممکن است به مفهوم حرکت سریع و بیوقفه به کار رود.
مترادف تاخت
حمله، هجوم، یورش، دویدن، خیز
متضاد تاخت
پاتک، ضد حمله
اسب میتاخت یعنی چه؟
عبارت “اسب میتاخت” به معنای این است که اسب به سرعت و با شتاب حرکت میکند، به ویژه در حال دویدن یا یورشی سریع. این عبارت معمولاً برای توصیف حالتی از شتاب و قدرت در حرکت اسب استفاده میشود.
معنی کلمه تاخت و تاز
کلمه “تاخت و تاز” به معنای حمله و یورش است. این عبارت معمولاً برای توصیف یک اقدام ناگهانی و تهاجمی به کار میرود و میتواند به حملات نظامی یا یورشهای سریع اشاره داشته باشد. همچنین، در موقعیتهای غیرنظامی هم برای توصیف یک رفتار تهاجمی یا تند و تیز استفاده میشود.
تاخت در شعر و ادب پارسی
رودکی چنگ بر گرفت و نواخت
باده انداز، کو سرود انداخت
زان عقیقین میی، که هر که بدید
از عقیق گداخته نشناخت
هر دو یک گوهرند، لیک به طبع
این بیفسرد و آن دگر بگداخت
نابسوده دو دست رنگین کرد
ناچشیده به تارک اندر تاخت
رودکی – قصاید و قطعات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
یکدسته گلی دارم و عشقی در تاخت
یک بوسه بدان زود بمن باز انداخت
گوئی بت من درد دل من بشناخت
از بهر دلم گل آبگینی برساخت
سوزنی سمرقندی – دیوان اشعار – هزلیات – رباعیات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رخ تو رونق قمر بشکست
لب تو قیمت شکر بشکست
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
صف عقلم به یک نظر بشکست
بر در دل رسید و حلقه بزد
پاسبان خفته دید و در بشکست
من خود از غم شکستهدل بودم
عشقت آمد تمامتر بشکست
نیش مژگان چنان زدی به دلم
که سر نیش در جگر بشکست
نرسد نامههای من به تو ز آنک
پر مرغان نامهبر بشکست
قصهای مینوشت خاقانی
قلم اینجا رسید و سر بشکست
خاقانی – دیوان اشعار – غزلیات