برای اطلاع از معنی کلمه تموز با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی تموز
کلمه “تموز” معانی مختلفی دارد، که به شرح زیر است:
۱. تموز چه ماهی است؟
تموز، دهمین ماه از ماههای گاهشماری عبری است و نام پنجمین ماه از ماههای رومی میباشد
۲. گرمای شدید:
تموز به معنای گرمای شدید و طاقتفرسا نیز به کار میرود.
۳. نام یک خدا:
تموز یکی از خدایان میان رودان است.
۴. صفت نسبی:
تموز به عنوان صفت نسبی نیز به کار میرود و به معنی “مربوط به تابستان” یا “تابستانی” است. برای مثال، میتوان از عبارت “میوههای تموزی” برای اشاره به میوههایی که در تابستان میرسند استفاده کرد.
ماه تموز به شمسی
ماه تموز تقریباً در تقویم شمسی مطابق با مرداد ماه است.
تلفظ تموز
Tamuz / تَموز
تموز در شعر فارسی
فاضلی وادی برهان پیمای
در بیابان جدل جان فرسای
عمر در بحث و جدل طی کرده
پای یکران عمل پی کرده
نه دلش را ز طریقت نوری
نه سرش را ز حقیقت شوری
صوفیی دید ز آلایش پاک
زده در چهره آسایش خاک
ز ریاضت شده چون موی تنش
سر مویی نه سر خویشتنش
زان تقابل که میان شب و روز
هست با برد دی و حر تموز
شد به جنگاوریش شیر مصاف
زخم زن گشت به شمشیر خلاف
گفت کای روی تو چون خوی درشت
کرده بر صحبت دانایان پشت
با شناسایی خود ساخته ای
گو خدا را به چه بشناخته ای
گفت ازان فیض که هر لحظه ز غیب
ریزدم بر دل و جان پاک ز عیب
گرچه شد موج زنم خاطر ازان
هست گفتار زبان قاصر ازان
فاضلش گفت بدین کشف نهان
چون شوی قاید کوران جهان
گفت من غرق شناساوریم
نیست کاری به شناساگریم
هر که پی بر پی من بشتابد
هر چه من یافتم او هم یابد
کار من نیست که کس را به جدال
ره نمایم به خدای متعال
جامی
🌸🌸🌸🌸🌸
به پیش باد تو ما همچو گردیم
بدان سو که تو گردی چون نگردیم
ز نور نوبهارت سبز و گرمیم
ز تأثیر خزانت سرد و زردیم
ز عکس حلم تو تسلیم باشیم
ز عکس خشم تو اندر نبردیم
عدم را برگماری جمله هیچیم
کرم را برفزایی جمله مردیم
عدم را و کرم را چون شکستی
جهان را و نهان را درنوردیم
چو دیدیم آنچ از عالم فزون است
دو عالم را شکستیم و بخوردیم
به چشم عاشقان جان و جهانیم
به چشم فاسقان مرگیم و دردیم
زمستان و تموز از ما جدا شد
نه گرمیم ای حریفان و نه سردیم
زمستان و تموز احوال جسم است
نه جسمیم این زمان ما روح فردیم
چو نطع عشق خود ما را نمودی
به مهره مهر تو کاستاد نردیم
چو گفتی بس بود خاموش کردیم
اگر چه بلبل گلزار و وردیم
مولانا