در این پست از لغتنامه تور دانش با معنی کلمه ذلت و متضاد آن آشنا می شویم.
معنی ذلت چیست ؟
این کلمه به معنی خوار شدن، بدبختی، خواری و فلاکت است.
متضاد ذلت
سربلندی، فروتنی، تواضع
مترادف ذلت
حقارت، نکبت، هوان، پستی، مذلت، مهانت
معنی کلمه زلت و ذلت
این دو کلمه با یکدیگر هم آوا هستند اما از نظر معنی تفاوت دارند.
ذلت: خواری و فلاکت
زلت: گناه، لغزیدن، خطا و لغزش
ذلت در شعر فارسی
مولانا
شمع مریم را بهل افروخته
که بخارا میرود آن سوخته
سخت بیصبر و در آتشدان تیز
رو سوی صدر جهان میکن گریز
این بخارا منبع دانش بود
پس بخاراییست هر کنش بود
پیش شیخی در بخارا اندری
تا به خواری در بخارا ننگری
جز به خواری در بخارای دلش
راه ندهد جزر و مد مشکلش
ای خنک آن را که ذلت نفسه
وای آنکس را که یردی رفسه
فرقت صدر جهان در جان او
پاره پاره کرده بود ارکان او
گفت بر خیزم همآنجا واروم
کافر ار گشتم دگر ره بگروم
واروم آنجا بیفتم پیش او
پیش آن صدر نکواندیش او
گویم افکندم به پیشت جان خویش
زنده کن یا سر ببر ما را چو میش
کشته و مرده به پیشت ای قمر
به که شاه زندگان جای دگر
آزمودم من هزاران بار بیش
بی تو شیرین مینبینم عیش خویش
غن لی یا منیتی لحن النشور
ابرکی یا ناقتی تم السرور
ابلعی یا ارض دمعی قد کفی
اشربی یا نفس وردا قد صفا
عدت یا عیدی الینا مرحبا
نعم ما روحت یا ریح الصبا
گفت ای یاران روان گشتم وداع
سوی آن صدری که میر است و مطاع
دمبدم در سوز بریان میشوم
هرچه بادا باد آنجا میروم
گرچه دل چون سنگ خارا میکند
جان من عزم بخارا میکند
مسکن یارست و شهر شاه من
پیش عاشق این بود حب الوطن