خانه / لغتنامه / معنی کلمه ستبر و متضاد آن
معنی کلمه ستبر

معنی کلمه ستبر و متضاد آن

برای اطلاع از معنی کلمه ستبر با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی ستبر در لغتنامه دهخدا

قوی، گنده و غلیظ

معنی ستبر در فرهنگ فارسی

بزرگ، ضخیم، فربه، کلفت.
کفت، درشت و گنده، سفت و غلیظ، فربه و چاق

تفلظ ستبر

سِتَبر
/setabr/

متضاد ستبر

نازک

مترادف ستبر

تنومند، تناور، ضخیم، فربه، سفت، سخت

معنی ستبر و ستوار

ستوار در واقع همان کلمه استوار است که الف آن حذف شده است.

پس ستبر و ستوار به معنی محکم و استوار (قوی و پایدار) می‌باشد.

ستبر به انگلیسی

thick

sturdy

big

coarse

beefy

burly

fat

huge

massive

square

ستبر در شعر فارسی

گفتم همی چه گوئی ای هیز گلخنی

گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی

گفتم یکی که مسجدیم چون نه غرمنم

گفتا تو نیز هم نه چنین پیر زاهدی

گفتم پلید بینی، لنگی بزرگ پای

محکم ستبر ساقی زین گرد ساعدی

چون هیز طیره شد ز میان ربوخه گفت

بر ریش خربطان ریم ای خواجه عسجدی

عسجدی – اشعار باقیمانده

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

از امت مسیح نبی راهب از تو به

وز امت کلیم نبی از تو جبر به

گردن سطبر کردی از سیم این و آن

با سیلی و مصادره گردن ستبر به

گوئی که صبر کن صلت من بتو رسد

از صلت تو طمع بریدن ز صبر به

صبر است مدحت تو و شکر هجای من

هجوت همی کنیم که شکر ز صبر به

سوزنی سمرقندی – دیوان اشعار – هزلیات – قطعات

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کس را مسنج جز بترازوی خویشتن

و از کس مرنج نیز بجز خوی خویشتن

ای هوشمند سوی رفیقان نظر فکن

چونانکه می نظر فکنی سوی خویشتن

چندین مپوی گرد پزشکان بیخرد

در خود بجوی مرهم و داوری خویشتن

هان ای ستبر بازوی استیزه کار، هان

چندین مباش غره ببازوی خویشتن

ترسم که چون پلنگ بافزایش غرور

خود را در افکنی تو بنیروی خویشتن

ای شیر مرد تا بکی از مدح روبهان

پیوسته کور مانی از آهوی خویشتن

همواره می بکوش و تکاپوی کن ولی

غره مشو بسعی و تکاپوی خویشتن

میرزا حبیب خراسانی – دیوان اشعار – بخش دو – غزلیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *