در این پست از لغتنامه تور دانش با معنی و مفهوم کلمه معرفت آشنا میشوید با ما همراه باشید.
معنی معرفت
این کلمه به معنی شناخت، دانش، شناسایی و علم است.
مترادف
حکمت، آگاهی، عرفان، فرهنگ، بینش، اطلاع، دانایی، فهم، خرد، عقل
معنی با معرفت
فرهیخته، جوانمرد، باکمال
معرفت در شعر فارسی
حافظ
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ در نمیکشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
آن به که کار خود به عنایت رها کنند
بی معرفت مباش که در من یزید عشق
اهل نظر معامله با آشنا کنند
حالی درون پرده بسی فتنه میرود
تا آن زمان که پرده برافتد چهها کنند
گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار
صاحب دلان حکایت دل خوش ادا کنند
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند
بگذر به کوی میکده تا زمره حضور
اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند
پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان
خیر نهان برای رضای خدا کنند
حافظ دوام وصل میسر نمیشود
شاهان کم التفات به حال گدا کنند
به سلامتی دوستای بی معرفت
که اگه نبودن نمی شد قدر دوستای با معرفت رو دونست .
عالی بود. مرسی دوست عزیز 🙂