خانه / لغتنامه / معنی کلمه مالامال، مترادف و متضاد
معنی کلمه مالامال، مترادف و متضادش

معنی کلمه مالامال، مترادف و متضاد

برای اطلاع از معنی کلمه مالامال با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی کلمه مالامال چیست؟

مالامال یعنی کثیر، بسیار، پر، فراوان، لبریز

متضاد مالامال

خالی و تهی

مترادف مالامال

انباشته، مملو، زیاد، سرشار، آکنده، لبالب

مالامال به انگلیسی

full to the brim

مالامال در شعر فارسی

دلم بدیگر جای و تنم بدیگر جای
تنم بغربت و دل با تو مانده اندر وای

بلای تن ز دلم هست کاشکی همه سال
تنم بنزد تو بودی و دل بدیگر جای

دعا کنم بخدای جهان همه شب و روز
مگر رسد بمن آن روی و موی شهر آرای

ز دود و تف دلم روی آسمان بنهفت
دعای من نرود زین سپس همی بخدای

مکوش بار خدایا بخون بنده خویش
که بندگان بفزایند جاه بار خدای

سرای من بتو آراسته است مالامال
که سرو کبک خرامی و ماه جنگ سرای

اگر تو نیز نیائی همی چه کمتر از آن
که چون پیام فرستی بمن که خیز و بیای

بجان بخرم پیوند مهر تو نه بدل
بسر بیایم نزدیک تو همی نه بپای

اگر ببینی بخشودنی ز من بجهان
اگر کسی را بخشودئی مرا بخشای

قطران تبریزی

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

گر نخسپی شبکی جان چه شود
ور نکوبی در هجران چه شود

ور بیاری شبکی روز آری
از برای دل یاران چه شود

ور دو دیده ز تو روشن گردد
کوری دیده شیطان چه شود

ور بگیرد ز گل افشانی تو
همه عالم گل و ریحان چه شود

آب حیوان که در آن تاریکیست
پر شود شهر و بیابان چه شود

ور خضروار قلاووز شوی
تا لب چشمه حیوان چه شود

ور ز خوان کرم و نعمت تو
زنده گردد دو سه مهمان چه شود

ور ز دلداری و جان بخشی تو
جان بیابد دو سه بی‌جان چه شود

ور سواره سوی میدان آیی
تا شود سینه چو میدان چه شود

روی چون ماهت اگر بنمایی
تا رود زهره به میزان چه شود

ور بریزی قدحی مالامال
بر سر وقت خماران چه شود

ور بپوشیم یکی خلعت نو
ما غلامان ز تو سلطان چه شود

ور چو موسی تو بگیری چوبی
تا شود چوب چو ثعبان چه شود

ور برآری ز تک دریا گرد
چو کف موسی عمران چه شود

ور سلیمان بر موران آید
تا شود مور سلیمان چه شود

بس کن و جمع کن و خامش باش
گر نگویی تو پریشان چه شود

مولانا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *