خانه / لغتنامه / معنی کلمه پدیده و مترادف آن

معنی کلمه پدیده و مترادف آن

برای اطلاع از معنی کلمه پدیده با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی پدیده

به هر رویداد قابل مشاهده پدیده می‌گویند.

در برخی منابع دیگر آمده که تصویر ذهنی هر رویداد پدیده خوانده می‌شود. منظور آن تصویری است که در ذهن بیننده با دیدن یک رویداد منعکس شده و هرکس با توجه به ذهن خود یک تصویر جدید می‌سازد و آن را درک می‌کند.

پدیده‌ها را بر اساس شاخه‌های علمی مختلفی که دارند تقسیم می‌کنند؛ مانند پدیده‌های فیزیک، نجوم، ریاضی و…

واژه پدیده از تلفیق دو کلمه از فارسی میانه به وچود آمده است: پددیدگ = پد (به) + دیدگ (دیده) ⬅ دیدارپذیر

مترادف پدیده

مرئی، قابل رؤیت، قابل مشاهده، مظهر، نمود، بود، حادثه، واقعه

دیدنی، محسوس، ظاهر، طلیعه، نمودار

مخالف کلمه پدیده چیست؟

مخفی، غیرمرئی، نامرئی

پدیده به انگلیسی

phenomenon

پدیده در شعر فارسی

خوش نقش خیالی است که بستیم به دیده

در دیدهٔ سرمست نظر کن که پدیده

مستانه دو بیتی ز سر ذوق بگفتم

خود خوشتر از این قول که گفته که شنیده

تا ظن نبری گفتهٔ من شعر فلان است

الهام الهی است که از غیب رسیده

میخانهٔ ما وقف و سبیل است به رندان

جام می ما بر همه میخانه گزیده

رندی که در این کوی مغان خوش به کمال است

از قصهٔ بیگانه و از خویش رهیده

جان در تن ما عشق نهاده به امانت

گر می‌طلبد هان بسپاریم به دیده

خوش باشد اگر عمر عزیز به سر آری

در بندگی سید و اخلاق حمیده

شاه نعمت الله ولی – غزلیات

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

تا خاتم فیروزه مرا یار فرستاد

فیروزیم از خاتمه کار فرستاد

زین پس مه و خورشید بزنهار من آیند

کان شاه مرا خاتم زنهار فرستاد

فیروزه کزان روشنی دیده پدیده است

یارم ز پی کوری اغیار فرستاد

فیروزه فرستاد مرا دوست ندانم

یاقوتی از آن لعل گهربار فرستاد

یا خاتم دولت را یزدان به من از غیب

اندر عوض بخشش کرار فرستاد

یا طرفه نگینی است که از بهر سلیمان

با ملک جهان ایزد دادار فرستاد

از لعل لبش کام نجویم که بیانش

در نامه مرا لؤلؤ شهوار فرستاد

در نافه زلفش نزنم دست که فضلش

از خامه مرا نافه تاتار فرستاد

نشناس حقوق کرم دوست امیری

کاین گوهرت از مخزن اسرار فرستاد

ادیب الممالک – غزلیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *