در این پست از تور دانش با معنی کلمه مصون و مترادف آن آشنا میشوید، با ما همراه باشید.
معنی مصون چیست؟
در لغت نامه دهخدا کلمه مصون به معنی محفوظ، نگهداشته، دور از تعرض، محروس، مامون، ایمن و در امان است.
مصون ماندن یعنی چه؟
یعنی محفوظ ماندن
مترادف
درپناه
مصون به انگلیسی
immune
protected
inviolable
تلفظ مصون
Masun / مَصون
مصون در شعر فارسی
به جمله ما که اسیران قلعه ناییم
نشسته ایم و زیان کرده بر بضاعتها
نه مالهایی کآنگاه بود فایده داشت
نه سود دارد اکنون همی براعتها
همان کفست و نخیزد ازو سخا و کرم
همان دلست نجنبد درو شجاعت ها
به روز تا بر ما اندر آید از روزن
کنیم روشنی و باد را شفاعت ها
ز بهر هستی ها نیست کردمی لیکن
به نیستی ها کردم بسی قناعت ها
دراز عمری دارم که اندرین زندان
بر من از غم دل سالهاست ساعتها
چه نازها کنم امروز من به برنایی
کنم ز پیری فردا بسی خلاعت ها
به کردگار که در راحتم ز تنهایی
که سیر گشت دل من از آن جماعت ها
من ار نکردم بذله مصون زیم چونان
چو نظم ما را افتد همی اشاعت ها
مسعود سعد سلمان
🌸🌸🌸
روز می و وقت عیش وگاه سرورست
یار جوان می کهن خدای غفورست
میل و سکون شوق و صبر ذوق و تحمّل
شعلهو خسبرق و دشتسنگ و بلورست
بادیه پر سنگ و وقت تنگ و قدم لنگ
توشهکم و ره دراز و مرحله دورست
یار غیورست و حسن سرکش و من مست
شوق فزون صبر کم شراب طهورست
بادیه بیآب و چشمه دور و هواگرم
رخ تر و لب خشک و آفتاب حرورست
زهد گنه می ثواب هجر قیامت
وصل جنان یار حور بزم قصورست
طاقت و دل زهد و مست واعظ و رندی
قوت و شل پند و کر بصبرت و کورست
جعد و بناگوش زلف و رخ خط و رویت
هاله و مه ابر و مهر سایه و نورست
خشم و رضا کین و مهر هجر و وصالت
خارو رطب نیش و نوش سوک و سرورست
گریه مطر اشک قطره دیده سحابست
عشق شرر شوق شعله سینه تنورست
بار عدو چرخ ضد زمانه مخالف
نفس رضا دل حلیم طبع صبورست
شاه جهان جم دهر میر زمانکش
مهر عنان مه رکاب چرخ ستورست
داد به جا دادخواه زنده عدو طی
ملک مصون شرع شاد شاه غیورست
دانشن و دل جود و طبع جودت و فکرش
نکهت و گل بوی و مشک تابش و هورست
نام حسن فکر بکر ذات کریمش
اصل طرب بحر عیش کان حبورست
باغ و رخش مهر و رایتش مه و رویش
دیو و ملک نار و نور زنگی و حورست
خصمش بستهکفشگشاده دلش شاد
تا خور و مه روز شب سنین و شهورست
قاآنی