خانه / لغتنامه / معنی کلمه سلب و مترادف آن
معنی کلمه سلب و مترادف آن

معنی کلمه سلب و مترادف آن

برای اطلاع از معنی و مفهوم کلمه سلب با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی سلب چیست؟

کلمه «سلب» در لغت به معنای «خسارت، ضرر، زیان، کاستن، گرفتن» است. در اصطلاح، سلب به معنای نفی یا عدم وجود یک چیز است. به عبارت دیگر، سلب به معنای فقدان یا عدم تحقق یک مفهوم یا ویژگی است.

معنی سلب شدن: یعنی گرفته شدن، محروم شدن از چیزی مثلا سلب اعتبار یا سلب در حقوق.

سلب اعتماد یعنی چه؟

سلب اعتماد، به معنای از دست دادن اعتماد به کسی یا چیزی است

مترادف سلب

از میان بردن، محرومیت، برگیری

سلب یا صلب؟

کلمات «سلب» و «صلب» دو کلمهٔ متفاوت با معانی متفاوت هستند. سلب در لغت به معنای «خسارت، ضرر، زیان، کاستن، گرفتن» است. اما صلب به معنای «مصلوب کردن» است. در اصطلاح دین مسیحیت، صلب به معنای اجرای مجازات اعدام بر روی صلیب است.

سلب در شعر فارسی

نگارینا، شنیدستم که: گاه محنت و راحت
سه پیراهن سلب بوده‌ست یوسف را به عمر اندر

یکی از کید شد پر خون، دوم شد چاک از تهمت
سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر

رخم ماند بدان اول، دلم ماند بدان ثانی
نصیب من شود در وصل آن پیراهن دیگر؟

رودکی

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

یادم نکرد و شاد حریفی که یاد از او
یادش بخیر گرچه دلم نیست شاد از او

با حق صحبت من و عهد قدیم خویش
یادم نکرد یار قدیمی که یاد از او

دلشاد باد آن که دلم شاد از اونگشت
وان گل که یاد من نکند یاد باد از او

از من به غیر آه به کیوان کجا رسد
یارب کلاه گوشه به کیوان رساد از او

با اعتماد دوست روا بود زیستن
آوخ که سلب شد دگرم اعتماد از او

حال دلم حواله به دیوان خواجه باد
یار آن زمان که خواسته فال مراد از او

من با روان خواجه از او شکوه میکنم
تا داد من مگر بستد اوستاد از او

آن برق آه ماست که پرتو کنند وام
روشنگران کوکبه بامداد از او

یاد آن زمان که گر بدو ابرو زدیی گره
از کار بسته هم گرهی میگشاد از او

شرم از کمند طره او داشت شهریار
روزی که سر به کوه و بیابان نهاد از او

شهریار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *