خانه / لغتنامه / معنی کلمه کنجکاو و مترادف آن
معنی کلمه کنجکاو

معنی کلمه کنجکاو و مترادف آن

برای اطلاع از معنی کلمه کنجکاو با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.

معنی کنجکاو در لغتنامه دهخدا

تفحص کننده، آنکه کنجکاوی کند.

معنی کنجکاو در فرهنگ فارسی

کلمهٔ «کنجکاو» در لغت به معنای «جستجوگر، کاوشگر، جوینده، کنج کاو» است. این کلمه از دو جزء «کنج» و «کاو» تشکیل شده است. «کنج» به معنای «گوشه، گوشه‌ای از چیزی» و «کاو» به معنای «جستجوگر، کاوشگر» است. بنابراین، کنجکاو یعنی کسی که به گوشه‌ای از چیزی توجه می‌کند و در پی کشف آن است.

کنجکاوی یک ویژگی مثبت است که می‌تواند باعث پیشرفت و رشد افراد شود. کنجکاوی باعث می‌شود که افراد به دنبال یادگیری و کسب دانش باشند. همچنین، کنجکاوی می‌تواند باعث شود که افراد به دنبال حل مشکلات و مسائل باشند.

کنجکاوی در کودکان بسیار زیاد است. کودکان از همان سنین کم به دنبال یادگیری و کشف دنیای اطراف خود هستند. این کنجکاوی باعث می‌شود که آنان به سرعت رشد کنند و اطلاعات زیادی کسب کنند.

کنجکاوی در بزرگسالان نیز می‌تواند مفید باشد. بزرگسالان با کنجکاوی می‌توانند دانش خود را افزایش دهند و مهارت‌های جدیدی بیاموزند. همچنین، کنجکاوی می‌تواند باعث شود که بزرگسالان به دنبال راه‌حل‌های جدید برای مشکلات باشند.

البته، کنجکاوی می‌تواند گاهی اوقات به شکل فضولی نیز ظاهر شود. فضولی یعنی کنجکاوی بیش از حد در امور دیگران. فضولی می‌تواند باعث ناراحتی و آزار دیگران شود.

در مجموع، کنجکاوی یک ویژگی مثبت است که می‌تواند باعث پیشرفت و رشد افراد شود. با این حال، باید توجه داشت که کنجکاوی نباید به شکل فضولی ظاهر شود.

هم خانواده کنجکاو

فضول، دقیق، خرده بین، متجسس، متفحص

جمله‌سازی با کنجکاوی و کنجکاو

  • کودک کنجکاو همیشه در حال پرسیدن سؤالات جدید است.
  • دانشمندان کنجکاو همیشه در حال تحقیق و کشف چیزهای جدید هستند.
  • کنجکاوی یکی از ویژگی‌های مهم انسان است.
  • کنجکاوی باعث پیشرفت و رشد انسان می‌شود.
  • کنجکاوی باعث می‌شود که افراد به دنبال یادگیری و کسب دانش باشند.

کنجکاو به انگلیسی

curious

inquisitive

interested

searching

nosy

prying

کنجکاو در شعر فارسی

گرت با صورةالحق است روئی

محمددان که صورت بند اوئی

خود این باشد اگر دانی مقامی

که هست آنرا محمد نیک نامی

تحقق باشد او را بر حقیقت

احدیت دگر هم واحدیت

گر اهل ذوق بودی داد تحقیق

احدیت دگر هم واحدیت

گر اهل ذوق بودی داد تحقیق

ترا می‌دادم اینجا بهر تشویق

ولی از عالم و جاهل چو این خلق

گرفتارند بر تقلید تا حلق

بسی من فیلسوفان را مقلد

بتقلیدات بینم هم مقید

نبرده هیچ بوی از علم و حکمت

حکم تحصیل کرده بهر صحبت

شود فارغ چو از تدریس اسفار

همان گاو است و تیر و سنگ عصار

مدان هر فیلسوفی کین چنینند

سبا هم کنجکاو و تیز بینند

غرض چون حال خلق این است چندی

زبان را در بیان بایست بندی

محمد صورت‌الحق است باری

حقیاق هم به او دارد قراری

صفی علیشاه – بحرالحقایق – صورة الحق

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *