برای اطلاع از معنی کلمه ملازم با این پست از لغتنامه تور دانش همراه باشید.
معنی ملازم در لغتنامه دهخدا
دست در گردن اندازنده با هم، همیشه باشنده به جایی یا نزد کسی.
معنی ملازم در فرهنگ فارسی
کلمه “ملازم” در لغت فارسی معانی مختلفی دارد که عبارتند از:
- همراه و همدم: “او همیشه ملازم من بود و در سختیها و آسانیها کنارم بود.”
- خدمتکار: “ملازم درِ خانه را گشود و مهمانان را به داخل دعوت کرد.”
- لازم و ملزوم: “علم و دانش ملازم با یکدیگر هستند.”
- پیوسته و متصل: “خنده و گریه ملازم یکدیگر هستند.”
- مراقب و مواظب: “مادر ملازم بیمار بود و از او پرستاری میکرد.”
در اصطلاح نظامی
درجهای در ارتش که پایینتر از ستوان و بالاتر از گروهبان است.
در اصطلاح فلسفی
رابطهای ضروری بین دو چیز که وجود یکی مستلزم وجود دیگری است.
تلفظ ملازم
مُلازِمْ
/molAzem/
ملازم و همراه یعنی چه؟
ملازم و همراه هر دو به معنای “کسی که با دیگری است” هستند. که به این ترتیب میتواند به معنی خدمتکار یا ساقدوش نیز باشد.
ملازم به انگلیسی
attending
concomitant
accompanying
attached
inseparable
inherent
ملازم در شعر فارسی
بخور من بود دود درمنه
چنین باشد کسی را کو درم نه
چو بی سیمم ولی دایم به شکرم
تقاضا گر ملازم بر درم نه
اگر گردون به کام من نگردد
چه گویی بردهٔ خود بر درم نه
سنایی – دیوان اشعار – قصاید و قطعات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
آن شب که ملازم فروغ روز است
و آنروز که شب بروز مهرافروز است
عقد شکن زلف بت سیم تن است
خورشید رخ خوش پسر زر دوز است
امامی هروی – دیوان اشعار – رباعیات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم
قدحی دارم بر کف به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم
سحرم روی چو ماهت شب من زلف سیاهت
به خدا بیرخ و زلفت نه بخسبم نه بخیزم
ز جلال تو جلیلم ز دلال تو دلیلم
که من از نسل خلیلم که در این آتش تیزم
بده آن آب ز کوزه که نه عشقی است دوروزه
چو نماز است و چو روزه غم تو واجب و ملزم
به خدا شاخ درختی که ندارد ز تو بختی
اگرش آب دهد یم شود او کنده هیزم
بپر ای دل سوی بالا به پر و قوت مولا
که در آن صدر معلا چو توی نیست ملازم
همگان وقت بلاها بستایند خدا را
تو شب و روز مهیا چو فلک جازم و حازم
صفت مفخر تبریز نگویم به تمامت
چه کنم رشک نخواهد که من آن غالیه بیزم
مولانا – دیوان شمس – غزلیات